
به گزارش آرانیوز، پس از سه سال جنگ و تحریمهای اقتصادی، اقتصاد روسیه به طرز شگفتانگیزی باثبات به نظر میرسد. تولید ناخالص داخلی در حال افزایش است، نرخ بیکاری به پایینترین سطح تاریخی رسیده، و کرملین مصرانه مدعی است که کشور علیرغم تحریمهای بیسابقهی غرب در حال شکوفایی است. نخستوزیر روسیه، میشوستین، از رشد پرشتاب صنایع و سلامت مالی دولت سخن میگوید و پوتین اخیراً ادعا کرده که اقتصاد روسیه از ژاپن و آلمان پیشی گرفته است. اما در ورای این ظاهر، سیستمی شکننده پنهان شده است—نظامی که بر بدهبستانهایی ناپایدار استوار است، ارزش نیروی کار را تضعیف میکند و در نهایت بار جنگ را بر دوش شهروندان عادی میاندازد.
فروکاست ارزش نیروی کار
شاید دردناکترین هزینه اقتصاد جنگی روسیه نه به روبل، بلکه به قدرت خرید مردم مربوط شود. در سال ۲۰۲۳، روبل یکی از بیثباتترین ارزهای جهان شد و بیش از ۵۰٪ از ارزش خود را در برابر دلار از دست داد. واردات گرانتر و کالاهای روزمره برای مردم عادی غیرقابل دسترستر شدند. اما برای نخبگان مالی کشور، سقوط روبل نعمتی بزرگ بود. بانکها از نوسانات ارزی صدها میلیارد روبل سود کسب کردند و تنها در شش ماه بیش از نیم تریلیون روبل از محل تبادل ارز خارجی به جیب زدند.
این وضعیت چرا پذیرفته یا حتی تشویق میشود؟ زیرا تورم و کاهش ارزش پول عملکردی پنهان دارند: کاهش دستمزد واقعی بدون نیاز به اصلاحات پرهزینه سیاسی. هر بار که مردم روسیه از نظر اسمی درآمد بیشتری کسب میکنند، بحرانی—معمولاً با افت ارزش پول—این دستاورد را از میان میبرد.در روسیه، تورم تصادفی نیست؛ ابزاری است. هر بار هزینه نیروی کار بالا میرود، دولت راهی برای پایین آوردن آن مییابد.مردم عادی این را بهطور غریزی درک کردهاند. بسیاری در دورههای آرام، وام میگیرند و کالاهای بادوام میخرند، چون مطمئناند که بهزودی یک کاهش ارزش دیگر در راه است. این چرخهی تلخ، خود باعث تورم بیشتر میشود و در نهایت همان دستمزد واقعی را که مردم برای حفظش میکوشند، از بین میبرد.