کد خبر: ۱۳۰۹۸۴
تاریخ انتشار: ۲۸ تير ۱۴۰۴ - ۰۷:۱۸
دکترین نئونیکسونی ترامپ در هند و اقیانوسیه، به فاجعه خواهد انجامید؛ جایی که چین با سرعت در حال آماده شدن برای جنگ است و از نظر نظامی، به‌تنهایی از مجموع تمام متحدان آمریکا در منطقه قوی‌تر است.

​چرا استراتژی نئونیکسونی ترامپ در برابر پکن به فاجعه ختم می‌شود؟

دونالد ترامپ،رئیس‌جمهور ایالات متحده، همواره ویژگی‌هایی نیکسونی داشته است؛ از شیوه‌ای قدرت‌طلبانه (و گاه غیرقانونی) در ادارۀ کشور گرفته تا میل به بازتنظیم سهم بار و منافع رهبری آمریکا در عرصۀ بین‌المللی. وقایع اخیر، این تصور را برای او پدید آورده که احیای استراتژی جهانی ریچارد نیکسون، رئیس‌جمهور پیشین، قابل امکان باشد؛ استراتژی‌ای که در آن، آمریکا با واگذاری مسئولیت بیشتر به قدرت‌های دوست در مناطق کلیدی، از بار سنگین خود می‌کاهد.

احیای دکترین نیکسون، که دهه‌ها پیش شکل گرفت، برای یک ابرقدرت خسته و بیش‌ازحد درگیر، ایده قابل صرف نظر نیست. اما از قضا، این سیاست بدون ادامۀ درگیری فعال آمریکا کار نخواهد کرد. و شاید در آسیا اصلاً کارساز نباشد؛ جایی که خود دکترین اصلی نیکسون از همان‌جا برخاسته بود.

دکترین نیکسون، پاسخ او به یک دورۀ دیگر از گسترش بیش از اندازۀ تعهدات آمریکا بود؛ وضعیتی که در نتیجۀ جنگ ویتنام پدید آمد. در ژوئیۀ ۱۹۶۹، نیکسون اعلام کرد که ایالات متحده همچنان به تعهدات اتحاد خود در آسیا پایبند خواهد ماند، اما از این پس انتظار خواهد داشت که آن متحدان مسئولیت بیشتری در دفاع از خود بر عهده بگیرند. بعدها، این سیاست به استراتژی‌ای بدل شد که در آن، آمریکا به کلانترهای هم‌سو در مناطق کلیدی نقش معاون کلانتری می‌داد تا خود بتواند در صحنۀ جهانی مانورهای بلندپروازانه‌تری انجام دهد.

در سال‌های بعد، ایرانِ تحت حکومت شاه شورشیان مارکسیست را سرکوب و رژیم‌های طرفدار شوروی را در خلیج فارس بی‌ثبات کرد. برزیل خودکامه جنبش‌های چپ را در آمریکای جنوبی تضعیف کرد. رژیم آپارتاید در آفریقای جنوبی، جنوب این قاره را زیر نظر گرفت. در همین حال، نیکسون از ویتنام عقب‌نشینی، با چین آشتی، با شوروی بر سر سلاح‌های هسته‌ای مذاکره و موقعیت جهانی آمریکا را منطقی‌تر کرد.

2e839ede7c386ce422414ca9fbb4d9a1.webp

بدون شک، منطق مشابهی برای ترامپ نیز جذاب است. او هرگز افتخاری در حفظ تعهدات امنیتی در حاشیه‌های در معرض خطر ندیده است. سال‌هاست می‌کوشد متحدان مفت‌سوار را شوکه کند تا خودشان مراقب امنیت خود باشند. هدف او آمریکایی است که به دلیل درگیر نبودن در بحران‌ها و درگیری‌های منطقه‌ای، آزادی عمل بیشتری داشته باشد. 

مشاوران ارشد پنتاگون ترامپ می‌گویند آمریکا اکنون با مشکلاتی روبه‌روست از جمله در خاورمیانه، اوکراین و شرق دورـ که بیش از توانش برای مدیریتِ ایمن آن‌هاست. و حالا به‌نظر می‌رسد ترامپ برای آنچه ممکن است نسخۀ جدیدی از دکترین نیکسون باشد، نمونه‌ای عملی یافته است.

از اکتبر ۲۰۲۳، در واپسین ماه‌های دولت جو بایدن، اسرائیل کارهایی را انجام داده که دقیقاً مطابق خواست آمریکا در خاورمیانه بوده است. ترامپ خواهان الگویی مشابه در اروپا است. او می‌خواهد اروپایی‌ها مسئولیت اصلی حمایت از اوکراین و حفاظت از قاره را بر عهده گیرند. او اکنون می‌تواند ادعا کند که ناتو را برای افزایش بودجۀ نظامی به تحرک واداشته است. این هفته اعلام کرد که از این پس اروپا باید بار مالی کمک‌های نظامی به اوکراین را بر دوش بکشد. ترامپ آینده‌ای را تصور می‌کند که در آن دفاع از اروپا بر دوش قدرت‌های منطقه‌ای مهم ــ‌فرانسه، بریتانیا، آلمان‌ــ با همراهی کشورهای جبهه‌ای متعهد مانند لهستان و فنلاند در شرق باشد.

آمریکا ناتو

چنین ترتیبی در کاخ سفید جذاب است، چراکه توازن دشوار میان اروپا و آسیا را برای یک ابرقدرت بیش‌ازحد درگیر آسان‌تر می‌کند. اما در اینجا، چالش‌های دکترین جدید نیکسون پدیدار می‌شوند.

اول، واگذاری مسئولیت، به‌ناچار با از دست دادن بخشی از کنترل همراه است. در دهۀ ۱۹۷۰، شاه ایران ناگهان با رژیم عراق که مدام آن را آزار می‌داد، توافقی امضا کرد و بدین ترتیب متحدان کُرد آمریکا را به حال خود رها کرد. در دهۀ ۲۰۲۰، اسرائیل ترامپ بی‌میل را به جنگ با ایران کشاند. همان‌طور که پیداست، نیابتی‌ها ذهن و اهداف خود را دارند.

دوم، نسخۀ دوم دکترین نیکسون همچنان نیازمند حضور مستمر آمریکا است. در هر گام از این مسیر، اسرائیل بدون حمایت آمریکا نمی‌توانست ادامه دهد. حتی اروپایی قدرتمندتر نیز برای مهار روسیه به کمک آمریکا نیاز خواهد داشت: از جمله برتری هوایی، زیرساخت فرماندهی و کنترل، بازدارندگی هسته‌ای استراتژیک و دیگر ظرفیت‌های منحصر‌به‌فردی که پایۀ دفاع فراآتلانتیکی را تشکیل می‌دهند. طی دهه‌های گذشته، معماری‌های امنیتی منطقه‌ایِ کلیدی، حول محور مشارکت آمریکا ساخته شده‌اند. این ساختارها بدون حضور آمریکا کار نخواهند کرد.

سوم، یک استراتژی نئونیکسونی در همه جا کارساز نخواهد بود. شرایط خاورمیانه متفاوت از جاهای دیگر است. در اروپا، این سیاست ممکن اما چالش‌برانگیزتر است زیرا متحدان آمریکا از نظر نظامی همچنان ضعیف هستند، حتی اگر از لحاظ قدرت اقتصادی و هزینه‌های دفاعی از روسیه پیشی گرفته باشند. اما در هند و اقیانوسیه، این دکترین به فاجعه خواهد انجامید؛ جایی که چین با سرعت در حال آماده شدن برای جنگ است و از نظر نظامی، به‌تنهایی از مجموع تمام متحدان آمریکا در منطقه قوی‌تر است.

اگر واشینگتن بخواهد مسئولیت‌های امنیتی خود در آسیا را به دیگران واگذار کند، یا منطقه را به دست چین خواهد سپرد یا باعث مسابقۀ هسته‌ای خواهد شد؛ چراکه کشورهایی چون ژاپن و کرۀ جنوبی با شتاب به‌دنبال بمب اتم خواهند رفت. دکترین اصلی نیکسون در آسیا متولد شد ‌اما ممکن است احیای آن، در همان‌جا، به مرگش بیانجامد.

نظرشما
پربازدیدها
آخرین اخبار