به گزارش آرانیوز در جریان جنگ ۱۲ روزهای که بر اثر حمله اسرائیل به ایران در تاریخ ۱۳ ژوئن آغاز شد، یکی از نقاط مهم قابل توجه، استفاده بدون محدودیت اسرائیل از حریم هوایی عراق برای انجام حملات هوایی بود.
با آنکه ایران میدانست که آسمان عراق عملاً در کنترل ایالات متحده قرار دارد - و این وضعیت بغداد را از رهگیری یا بازدارندگی جنگندههای اسرائیلی ناتوان میسازد - اما با این حال، تهران از شکایت رسمی عراق به سازمان ملل متحد در خصوص نقض حریم هواییاش ابراز رضایت کرد.
به نوشته العربی الجدید، با شدت گرفتن درگیری، رسانههای ایرانی شروع به انتشار گزارشهایی کردند مبنی بر اینکه اسرائیل ممکن است علاوه بر حریم هوایی عراق، از حریم هوایی جمهوری آذربایجان، بهویژه بر فراز دریای خزر، نیز برای هدف قرار دادن تهران و دیگر مناطق استفاده کرده باشد.
بر اساس این گزارشها، به جای انجام مأموریتهای پرخطر در عمق حریم هوایی ایران، جنگندههای اسرائیلی ابتدا از شمال عراق و ایران عبور کرده، وارد حریم هوایی آذربایجان شده و سپس از مسیر دریای خزر مجدداً وارد آسمان ایران شدهاند تا حملات خود را انجام دهند.
کشف مخازن سوخت رهاشده متعلق به هواپیماهای اسرائیلی در امتداد سواحل دریای خزر، به عنوان مدرکی غیرمستقیم ارائه شد؛ در کنار گزارش شماری از غیرنظامیان ایرانی که ظاهراً شاهد عبور جنگندهها و پهپادهای اسرائیلی از حریم هوایی آذربایجان به سمت ایران بودهاند.
گزارشهای مربوط به دسترسی نظامی اسرائیل به خاک آذربایجان موضوع تازهای نیست. تهران سالهاست که آذربایجان را بهعنوان سکوی پرتاب بالقوه عملیاتهای خصمانه تلقی میکند - بهویژه با توجه به حضور روزافزون اسرائیل در حوزه امنیتی باکو.
از سال ۲۰۱۲، مجله فارن پالیسی گزارش داده بود که اسرائیل به پایگاههایی در نزدیکی مرز شمالی ایران دسترسی یافته است تا یا از آنها برای انجام حملات استفاده کند یا عملیات جستوجو و نجات برای هواپیماهای سرنگونشده را از آنجا اجرا کند. همچنین مقامات ایرانی بهطور دورهای گفتهاند که باکو اجازه انجام عملیات جاسوسی مخفیانه، از جمله پرتاب پهپادهای ساخت اسرائیل از پایگاههای هوایی آذربایجان را داده است.
اما اینبار، مقامات ایرانی از طرح اتهام مستقیم خودداری کرده و در عوض خواستار شفافسازی و تحقیقات بیشتر شدند. در تاریخ ۲۶ ژوئن، مسعود پزشکیان، رئیسجمهور ایران، در تماس تلفنی با الهام علیاف، رئیسجمهور آذربایجان، خواستار انجام بررسیهای جامع درباره این موضوع شد که پهپادها و پرندههای کوچک اسرائیلی ممکن است از حریم هوایی آذربایجان برای حمله به ایران استفاده کرده باشند.
نکته قابل توجه این است که بیانیه رسمی ایران درباره این تماس تلفنی هیچ اشاره مستقیمی به اتهامات نکرد و تنها به ابراز نگرانی از فعالیت پهپادها بسنده کرد، بدون آنکه به جنگندههای سرنشیندار اشارهای کند. روز بعد، مهدی سبحانی، سفیر ایران در ارمنستان، با لحنی تلویحی از احتمال همکاری آذربایجان با اسرائیل سخن گفت و اظهار داشت: «ما [اسرائیل] را خوب میشناسیم؛ آنها به هیچ قانونی پایبند نیستند و هیچ ضابطهای را رعایت نمیکنند. بنابراین، همچنان این احتمال وجود دارد که از این شرایط سوءاستفاده کرده باشند.»
باکو فوراً هرگونه دخالت را قاطعانه تکذیب کرد و اعلام کرد که حریم هوایی این کشور برای حمله به ایران یا هیچ کشور دیگری مورد استفاده قرار نگرفته است. وزارت امور خارجه جمهوری آذربایجان در واکنشی تند، اظهارات سبحانی را «تحریکی آشکار» خواند و او را متهم کرد که «نه نماینده کشور خود، بلکه حامی مواضع طرف ارمنی» است.
با وجود این تنشها، شرکت رئیسجمهور ایران، مسعود پزشکیان در هفدهمین نشست سران سازمان همکاری اقتصادی (اکو) در آذربایجان - که دومین سفر رسمی او به این کشور در سال جاری به شمار میرود - نشاندهنده تمایل تهران به حفظ این تنشزدایی شکننده بود. تعاملات گرم و صمیمانه او با الهام علیاف در انظار عمومی، بر علاقه ایران به کاهش تنشها تأکید داشت.
دیپلماسی محتاطانه تهران تا حدی به ملاحظات راهبردی بازمیگردد: اتخاذ موضعی تقابلی در برابر آذربایجان میتواند رابطه دو جانبهی از پیش آسیبپذیر را دچار فروپاشی کند، باکو را بیش از پیش به اسرائیل نزدیک سازد و در میان تشدید تنشها، تهدیدهای امنیتی تازهای در مرزهای شمالی ایران ایجاد کند.
علاوه بر این، تمرکز دوباره بر ابتکارهای اقتصادی مشترک - مانند کریدور بینالمللی حملونقل شمال-جنوب و کریدور ارس - انگیزهای مضاعف برای همکاری بهجای تقابل ایجاد کرده است، هرچند بیاعتمادی متقابل میان دو کشور همچنان پابرجاست.
از آغاز جنگ ایران و اسرائیل، موضع جمهوری آذربایجان پیرو الگویی ثابت از بیطرفی راهبردی بوده است.
مشابه واکنش باکو به جنگ اسرائیل علیه غزه - حتی زمانی که این عملیات بهتدریج به عنوان نسلکشی شناخته شد - آذربایجان از هرگونه محکومیت مستقیم خودداری کرد. در جریان درگیری ۱۲ روزه اخیر و همچنین در درگیریهای قبلی در آوریل و اکتبر ۲۰۲۴، واکنش آذربایجان به بیانیههایی کلی و دعوت به کاهش تنش محدود شد و بهطور حسابشدهای از انتقاد از اقدامات اسرائیل پرهیز کرد.
این رویکرد بهروشنی با واکنش اغلب همسایگان ایران در تضاد بود؛ ارمنستان و متحدان نزدیک باکو یعنی ترکیه و پاکستان، تجاوز اسرائیل را بهصراحت محکوم کردند.
در حالی که تنش میان ایران و اسرائیل همچنان بالا است و آتشبس نیز در وضعیت ناپایدار قرار دارد، خطر کشیده شدن آذربایجان به یک درگیری گستردهتر همچنان پابرجاست.
اگرچه باکو ممکن است از آسیب به ایران منافع راهبردی داشته باشد، اما ورود مستقیم به خصومتهای تجدیدشده، ریسکهای بزرگی در پی خواهد داشت. حتی یک حمله محدود موشکی ایران به زیرساختهای حیاتی انرژی آذربایجان میتواند اقتصاد متکی به نفت و گاز این کشور را به شدت بیثبات کند.
گسترش جنگ میتواند موجی از بیثباتی را در سراسر قفقاز جنوبی به همراه داشته باشد. حتی بدون مشارکت مستقیم، باکو ممکن است با پیامدهایی چون موج پناهجویان، اختلال در تجارت و چالشهای لجستیکی روبهرو شود. علاوه بر آن، جایگاه کنونی آذربایجان بهعنوان سدی راهبردی مقابل ایران - جایگاهی که برای اسرائیل و ایالات متحده ارزشمند است - نیز ممکن است دچار آسیب شود.
در عوض، به نظر میرسد باکو مصمم است تا از حواسپرتی منطقهای ناشی از درگیریها بهرهبرداری کرده و هدف دیرینه خود برای ایجاد «کریدور زنگزور» را پیش ببرد.
گزارشهای رسانهای حاکی از آناند که نیکول پاشینیان، نخستوزیر ارمنستان، پس از دیدارهایش با رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه، و الهام علیاف، رئیسجمهور آذربایجان، در امارات متحده عربی، رویکردی «منعطفتر» نسبت به گشایش این مسیر ترانزیتی مناقشهبرانگیز اتخاذ کرده است - که در عمل، روسیه را از معادله کنار گذاشته است. در این فضای ژئوپلیتیک در حال تغییر، ممکن است باکو در پی کسب رضایت ضمنی تهران برای پیشبرد پروژه دالان زنگزور باشد.
با این حال، در غیاب یک راهبرد منطقهای منسجم و فعال از سوی ایران، خطر نادیده گرفته شدن تهران در تحولات آتی بسیار جدی است؛ چه از طریق پیوستن احتمالی آذربایجان به توافقنامههای ابراهیم، چه با همگرایی بیشتر ارمنستان با غرب، و چه از رهگذر اجرای کریدور زنگزور بهگونهای که منافع ایران را کاملاً دور بزند.