این روزها کاربران شناختهشده جریان سوپرانقلابی و شخصیتهای سیاسی جریان موسوم به خالصساز، بیشتر و پیشتر از هر زمان دیگری در طول یک سال گذشته، حملات کلامی و لفاظیهای سیاسی خود علیه مسعود پزشکیان را تشدید و تصاعد دادهاند و علاوه بر توهینهای آشکار و کنایههای تند و گزنده به رئیسجمهوری، حتی با صراحت و علنی از فقدان کارآمدی و عدم کفایت رئیسجمهوری سخن میگویند.
همه این فعل و انفعالات پردامنه و هماهنگ تخریبی در حالی رقم میخورد که کشور در فضای پساجنگ با تهدیدها و تحرکات بالقوه دشمن روبهروست و توصیه اکید بزرگان نظام و کشور مبنی بر حفظ اتحاد ملی و بسط و توسعه انسجام داخلی است و با تغییرات رخداده در شورایعالی امنیتملی و آمدن لاریجانی و از طرف دیگر تاکید همگانی که شامل چهرههای شاخص و شناختهشده از جریان اصولگرایی نیز میشود، بر لزوم تغییرات و اصلاح روندها، یک اتفاقنظر جمعی و فراگیر در سپهر سیاسی کشور طنینانداز شده است. درست در چنین حالوهوایی به ناگهان پس از اظهارات پزشکیان در خصوص مذاکره و شرایط و وضعیت عمومی کشور، چنین جو تخریبی پردامنه و علیه رئیسجمهوری به راه میافتد؛ گویی که چه اتفاق خاص و غیرمنتظرهای رخ داده است!
نکته عجیب و قابل تامل آن است که اگر چنین واکنشهایی به سخنان رئیسجمهوری در روزها و ماههای ابتدایی رقم میخورد، میشد آن را به حساب عدم آشنایی با مشی گفتاری و نوع واکنشهای رئیسجمهوری دانست؛ اما اکنون با عبور از همه اتفاقات پرشتاب یکسال گذشته، کیست که نداند مسعود پزشکیان سیاستورزی خاص به خود و دایره ادبیاتی مختص به خودش را دارد و نکته خارج از قاعده کلی گفتاری خود نگفته و مضاف بر آن اشارات شاذ و عجیبی هم نداشته که واجد محرمانگی باشد یا کسی از دوست و دشمن نسبت به آن عدم آگاهی و اشراف داشته باشد.
واضح است که تندروهای سوپرانقلابی با صحنهآرایی تازه و پروپاگاندای سیاه و پرحجم جدید خود قصد دارند زمین بازی و توجه افکارعمومی نسبت به لزوم تغییرات و اصلاح روندها را تغییر داده و آنچه از آن با عنوان عبور هسته عقلایی نظام از خالصسازان و تغییر در هندسه هسته سخت قدرت یاد میشود، تحتالشعاع حرکات ایذایی و جنگ روانی خود قرار داده و اذهان عمومی را نسبت به تغییر و تحولات چشمانداز پیش رو دلسرد و منفعل سازند.
برای درک وضعیت بهتر است، نیمنگاهی به سخنان اخیر پزشکیان و واکنشهای جریان تندرو منتقد نسبت به آن بیاندازیم و ببینیم که انتقادهای مطروحه تا چه حد دارای اعتبار و اعتنا بوده و برآمده از دغدغهمندی و از سر خیرخواهی است یا دستمایه تخریبها با رویکرد جناحی و طیفی. اشاره مسعود پزشکیان بر پیگیری استراتژی مذاکره در برابر طرف غربی، نه حرف تازهای هست و نه اظهارات غریبی، همانگونه که پیشتر بعد از ترورها و حملات گاه و بیگاه دشمن، مذاکره در برهههای مختلف بهعنوان ابزاری برای برونرفت از شرایط بحرانی در دستور کار ما بوده است، از جنگ هشتساله و با حزب بعث گرفته تا مذاکره با کشورهای منطقهای بهرغم تلاطمها و اختلافات مبنایی گرفته و بالاخره چند برهه مذاکره بعد از حمله به عراق و افغانستان تا مذاکرات هستهای از دهه هشتاد تاکنون که هیچگاه در شرایط عادی و بهدور از عقبه پر منازعه نبوده و همواره و در هر حالتی بهرهگیری از دیپلماسی یک راهکار بدیهی برای پیشبرد منافع ملی است، مذاکرهای که منتقدان به هنگامی که خود بر اریکه قدرت نیستند، بهمثابه ذنب لایغفر میبینند و از هیچ کوششی برای تخریب آن فروگذاری نمیکنند و به بدنه حامیان خود چنین القا میکنند که مذاکره با دشمن به معنای تسلیم است.
پزشکیان، اما بارها و از جمله در سخنان اخیر خود با صراحت گفته که مذاکره را در چارچوب منافع ملی و با هماهنگی ارکان تصمیمگیر نظام در حوزه سیاست خارجی مدنظر دارد و مشخص نیست این منتقدان با این اوصاف چرا به پزشکیان حمله میکنند و آیا این نیست که آنان در واقع با سیاستهای اصولی نظام مشکل دارند و، چون مخالفت علنی برای آنان ممکن و میسر نیست، با هزینهسازی در حمله به پزشکیان مقاصد پیشگفته خود را دنبال میکنند.
در دیگر سو، بخش عمدهای از انتقادات به پزشکیان از این ناحیه است که او کارآمد و در قواره ریاستجمهوری نیست، چون محاورهای و بیآلایش سخن میگوید و اهل سخنوری نیست و آداب دیپلماتیک نمیداند و پرنسیپ خاص و ویژهای ندارد.
مخالفان با استناد به برخی اظهارات رئیسجمهور، معتقدند که او کفایت سیاسی برای باقی ماندن در سمت ریاستجمهوری ایران را ندارد، هرچند این مخالفان، جریانی قوی و تاثیرگذار محسوب نمیشوند. این جریان، معتقد است که چرا رئیسجهور درباره بحران آب در کشور یا درباره مذاکرات بعد از جنگ اظهارنظر کرده و پیام ضعف به دشمنان مخابره کرده است.
حملات تند به رئیسجمهوری متخصص
این مخالفتها حتی پا را از نقدهای جدی فراتر گذاشت و به رئیسجمهور نسبتهای ناروایی داده شد و با کاربرد الفاظی زشت و زننده، او را ناتوان در مدیریت کشور معرفی کرد. اما پزشکیان پیش از اینکه رئیسجمهور شود، سابقه طولانی مدیریتی، علمی و قانونگذاری داشته است. او براساس اعلام فرهنگستان علوم پزشکی، فوق تخصص جراحی قلب از دانشگاه علوم پزشکی تهران دارد و سوابقی از جمله رئیس مرکز آموزشی و درمانی قلب و عروق شهید مدنی دانشگاه علوم پزشکی تبریز، رئیس دانشگاه علوم پزشکی تبریز، معاون درمان وزارت بهداشت، و وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی را در کارنامه خود دارد.
در سوابق پزشکیان تأسیس بیش از ۵۰۰ خانه بهداشت و ۵۰ مرکز بهداشت در آذربایجان شرقی، تأسیس سیستم یکپارچه ارجاع سلامت در شهر تبریز، تأسیس پزشک خانواده و سیستم ارجاع و بیمه روستایی در ایران وجود دارد.
انتقاد به پنهانکار نبودن رئیسجمهور
همین شخصیت علمی پزشکیان موجب شده او بارها اعلام کند که در همه زمینهها تخصص نداشته و باید از نظر کارشناسان استفاده شود. او در مواجهه با مسائل کشور اعتقاد دارد که باید ابتدا این مسائل به درستی تبیین شده و سپس کارشناسان مختلف درباره راهکارهای حل این مسائل نظر بدهند. او طرفدار داشتن برنامه واقعی برای حل مشکلات کشور است و بارها در جلسات مختلف، به مسئولان اعلام کرده دنبال برنامه کاربردی باشند. او فرق برنامه نمایشی و واقعی را می داند. او حتی به منتقدان برنامههای خود میگوید که اگر این برنامهها را قبول ندارید، شما برنامه کاربردی ارائه دهید. گوش پزشکیان برای شنیدن انتقاد باز است، ولی او معتقد است که انتقاد باید با ارئه راهکار همراه باشد.
اما مخالفانش این وجهه علمی او را نمیپسندد، چون سالها به نمایش دادن و تظاهر کردن عادت کردهاند. پزشکیان در جواب منتقدان خود گفته است که «بیانِ مشکلات یعنی احترام به شعور مردمی که صاحبان واقعی کشورند. حل مشکل با پذیرش آغاز میشود، نه با کتمان. ما برای ساختن آمدهایم، نه پنهانکاری؛ با مردم با صداقت حرف میزنیم، نه با آژیر خطر.»
پزشکیان درباره بحران ناترازی آب در پایتخت با پذیرش وجود این مشکل، بیان کرد:« امروز تهران با کاهش شدید منابع آبی مواجه است و ذخایر ما در وضعیت نگرانکنندهای قرار دارد. بدون هماهنگی با مردم، امکان عبور از این بحران وجود ندارد. ارزیابیهای دقیق نشان میدهند که ذخایر آبی در حال پایان یافتن است و نحوه مدیریت منابع تاکنون نادرست بوده است. نمیتوان مسئولیت وضعیت کنونی را به گردن طبیعت یا دیگران انداخت. تصمیمات اشتباه گذشته ما را به این نقطه رسانده، لذا امروز باید مسئولانه و دقیق مسیر اصلاح را در پیش بگیریم؛ نیازمند مدیریتی دقیق، علمی و آیندهنگرانه هستیم. هم دولت و هم مردم باید نهایت مراعات را داشته باشند و در کنار هم، با مشارکتی فعال، در این روند ملی برای نجات کشور از بحران آب ایفای نقش کنند.»
سوابق طولاتی پزشکیان در دولت و مجلس موجب شده که او شناخت خوبی از مشکلات کشور پیدا کند. او کابینهای فراجناحی تشکیل داد تا به همه جریانهای سیاسی کشور برای حل مشکلات کشور میدان بدهد. او مشکل تبعیض جنسیتی، قومی و مذهبی را به خوبی تشخیص داد و برای رفع این تبعیضها گامهای جدی برداشت. در حالیکه خیلی ها انگشت اتهام به سوی جوانان کشور نشانه گرفته بودند، او گفت که مشکل از این جوانان نیست؛ بلکه آموزش در مدارس صحیح نیست و بر اصلاح روش های آموزش برای تربیت جوانانی که دغدغه کشور داشته باشند، تاکید کرد. او منتقد جدی بیعدالتی در کشور است و به همه دستگاههای اجرایی برای رفع بیعدالتیها تاکید کرده است. او وقتی در سفر استانی خودش در ساخت مدرسه مشارکت میکند یا در سفر سیستان و بلوچستان به منزلی میرود که سالیان پیش در آنجا حضور داشته است و به ساکنان آن روستا سر میزند، یعنی برای او عدالت و رفع تبعیض اهمیت دارد.
رئیسجمهوری به دور از دعواهای سیاسی
پزشکیان برای حل مشکلات کشور، مسائل جریانی و جناحی را کنار گذاشته و وارد دعواهای سیاسی نشده است. وفاق ملی را به همین جهت مطرح کرده است که کشور از دعواهای سیاسی بیهوده خارج شود. او در چند ماه ابتدای آغاز به کار دولت میزبان تقریبا همه احزاب و جریانهای سیاسی کشور بود و از همه جریانها برای حل مشکلات کشور کمک خواست. او حتی به رقیب انتخاباتی خود پیشنهاد استانداری داده بود. او درباره اهمیت وفاق ملی، گفت:« باید از همه احزاب، گروهها، جناحها و آحاد ملت خواست که بخشی از مسئولیتها را برعهده بگیرند و در مسیر حل مشکلات کشور مشارکت کنند. باور دولت این است که مسئول مردم است؛ بهویژه نسبت به کسانی که محرومترند و نیاز بیشتری به حمایت دارند.»
رئیسجمهور در این یکسال اخیر نیز رویکرد معتدلی نسبت به همه جریانهای سیاسی داشت و کسی به یاد نمیآورد که رئیسجمهور نسبتی ناروا به جریانی داشته باشد، هرچند در مقابل با انواع توهینها و تهمتها مواجه شده است. یک عضو شورای شهر به دشمن پیشنهاد داد تا رئیس جمهور را ترور کند، یک نماینده دنبال طرح عدم کفایت سیاسی اوست و برخی دیگر او را با بنیصدر مقایسه میکنند. با این حال پزشکیان پاسخ این نوع ادبیات مخالفان خود را نداده تا همچنان اثبات کند بر وفاق ملی پایبند است.
شاید همین رویکرد رئیسجمهور و همچنین مردمداری او موجب شده که جایگاه و وجهه خوبی در میان مردم داشته باشد و این محبوبیت برای مخالفینش قابل تحمل نباشد مخصوصا که او زیر بار خواسته جریانهای افراطی نرفته است. خواستههایی که می تواند به پیکر وفاق ملی ضربه کاری زده و انسجام ملی را هدف قرار دهد.
پذیرش مشکل، گناه نابخشودنی پزشکیان
پزشکیان همزمان که رویکرد مردمی دارد، به نقش مهم متخصصان در تصمیمسازیها توجه ویژهای دارد و همین رویکرد موجب شده است که هم مردم و هم متخصصان دیدگاه خوب و نگاهی توام با امیدواری به او داشته باشند. منتقدان سیاسی دلسوز نیز موفقیت دولت را موفقیت نظام و کشور تلقی می کنند و در پی رقابت مخرب با دولت نیستند.
زمینه و بستر برای نقد دلسوزانه دولت وجود دارد و دولت چهاردهم با پس گرفتن لایحه«مقابله با انتشار محتوای خبری خلاف واقع در فضای مجازی» هم نشان داده که نقدپذیر است با این حال واضح است که رئیسجمهور در یک سال گذشته نتوانسته است که همه مشکلات کشور را حل و خواستهها و مطالبات جامعه را به طور کامل محقق کند.
رئیسجمهور به غیر از جنگ اخیر، میراثدار مشکلاتی است که از مدتها پیش انباشته شده و اکنون به صورت آشکار خود را نمایان کرده است. رئیسجمهور که مسئول حل این مشکلات است، اعتقاد دارد که دیگر زمان پنهانکاری این مشکلات گذشته است و باید ابتدا مسائل به درستی تبیین شود و به دور از رقابتهای جناحی، همه دست به دست هم داده تا این مشکلات حل شود. انتخابات از نظر رئیسجمهور تمام شده و اکنون زمان تلاش برای مشکلات کشور است هرچند برای برخی جریانها هنوز انتخابات ادامه دارد و پزشکیان به هر قیمتی نباید موفق شود.