به گزارش آرانیوز از کرج، هر ساله میلیونها نفر در سراسر جهان با بحرانهای روحی و روانی دست و پنجه نرم میکنند؛ بحرانهایی که گاهی آنقدر سنگین میشوند که فرد راهی جز پایان دادن به زندگیاش نمییابد و تصمیمی می گیرد که نه تنها زندگی خود بلکه زندگی و آینده دیگران را نیز تحت تاثیر قرار می دهد.
خودکشی، نه تنها از دست رفتن یک انسان است، بلکه فروپاشی یک خانواده و زخمی بر پیکره جامعه به شمار میرود. آمارهای جهانی نشان میدهد هر 40 ثانیه یک نفر به دلیل خودکشی جان خود را از دست میدهد؛ اما در برابر این واقعیت تلخ، امیدی روشن وجود دارد که «خودکشی قابل پیشگیری است.»
خودکشی یکی از دردناکترین تراژدیهای انسانی است؛ تصمیمی خاموش اما سهمگین که نه تنها به پایان زندگی یک فرد میانجامد، بلکه خانوادهای را داغدار، دوستانی را متحیر و جامعهای را دچار خلأ عاطفی و اجتماعی میکند. پشت هر خبر کوتاه از خودکشی، داستانی بلند از رنجهای ناگفته، تنهاییهای عمیق و امیدهایی خاموششده پنهان است؛ داستانهایی که اگر به موقع شنیده و دست یاری به سویشان دراز میشد، میتوانستند پایانی دیگر داشته باشند.
روز جهانی پیشگیری از خودکشی فرصتی است برای یادآوری این حقیقت که آگاهیبخشی، گفتوگو، حمایت اجتماعی و مداخلات تخصصی میتواند جانهای بسیاری را نجات دهد. آرانیوز از کرج به همین بهانه، گفتوگویی را با سیده زهرا آقامیری، مدرس دانشگاه، کارشناس ارشد مشاوره خانواده و دانشجوی دکترای مشاوره، ترتیب داده تا از علل و عوامل بروز این بحران، نشانههای هشداردهنده، راهکارهای علمی و نقش خانواده و جامعه در حمایت از افراد آسیبپذیر بیشتر بدانیم.
آرانیوز: چه اتفاقی میافتد که برخی اقدام به خودکشی می کنند یا بهتر است بگوییم چه افرادی به خودکشی فکر می کنند؟
مجموعهای از عوامل میتواند زمینهساز گرایش به خودکشی در افراد باشد. نخستین و مهمترین مسئله، ابتلا به اختلالات روانی است؛ افرادی که دچار روانپریشی یا اختلالات شخصیت هستند، بیش از دیگران در معرض خطر قرار دارند. از سوی دیگر، تجربه مواجهه با خشونت و سوءاستفادههای جسمی یا جنسی، میتواند فرد را به شدت آسیبپذیر کند.
همچنین از دست دادن شغل، تجربه سوگ عمیق ناشی از مرگ عزیزان، شکستهای عاطفی سنگین، قرار گرفتن در موقعیتهای ناخواسته مانند پایان ناگهانی یک رابطه یا شنیدن پاسخ منفی در شرایط حساس، همگی میتوانند فرد را به مرز ناامیدی و تصمیم به خودکشی نزدیک کنند. علاوه بر این، آسیبهای اجتماعی گسترده نیز از دیگر عوامل مهمی هستند که فرد را در معرض چنین بحرانی قرار میدهند.
یکی دیگر از عوامل مهم در بروز افکار خودکشی، نبودن یک منبع عاطفی سالم و حمایتگر است. افرادی که از خانوادهای همراه و حامی بیبهرهاند و شبکه حمایتی مناسبی ندارند، بیشتر در معرض خطر قرار میگیرند. در کنار آن، مصرف مواد مخدر، بهویژه مواد صنعتی مانند «شیشه» یا «گٌل» میتواند شدت افکار خودکشی را در فرد تقویت کند و او را به مرز بحران برساند.
از سوی دیگر، افراد مبتلا به بیماریهای مزمن و طولانیمدت، به دلیل احساس ناکامی و درماندگی، بیش از دیگران در معرض ناامیدی و گرایش به پایان دادن به زندگی قرار دارند. همچنین افسردگیهای شدید و عمیق میتواند میل ادامه حیات را در فرد کاهش دهد تا جایی که انگیزهای برای تلاش و ادامه مسیر زندگی در او باقی نماند.
افرادی که ناکامیهای مکرر را تجربه میکنند و دیگر انگیزهای برای ادامه تلاش در خود نمیبینند، به مرور ممکن است به مرحلهای برسند که روانشناسان آن را «درماندگی آموختهشده» مینامند؛ مفهومی که مارتین سلیگمن، روانشناس مشهور، مطرح کرده است. در این وضعیت، فرد پس از شکستها و ناکامیهای پیدرپی به این باور میرسد که هر تلاشی بیفایده است،بنابراین امید و انرژی لازم برای ادامه زندگی را از دست میدهد.
آرانیوز: مهمترین عوامل خطر در بروز افکار یا اقدام به خودکشی کدامند؟
افراد در مواجهه با افکار خودکشی معمولاً به دو دسته تقسیم میشوند. برخی این افکار و تمایلات را آشکارا بروز میدهند؛ گاهی به شکل تهدید و گاهی نیز به صورت اقدامهای نمایشی. در مقابل، گروهی دیگر افکار خود را پنهان نگه میدارند که اتفاقاً این دسته در معرض خطر بیشتری قرار دارند، زیرا ممکن است در سکوت و بدون هیچ نشانهای دست به اقدام بزنند.
از جمله نشانههای هشداردهنده در افرادی که افکار خودکشی خود را آشکار میکنند، میتوان به صحبت درباره نحوه مرگ، یا اقدام به تهیه وسایلی برای این کار اشاره کرد؛ ابزارهایی مانند سلاح و سم و داروهایی همچون قرص برنج یا حتی وسایلی سادهتر مانند طناب و اشیای برنده که فرد آنها را به قصد پایان دادن به زندگیاش فراهم میکند.
برخی افراد ممکن است نشانههای دیگری از تمایلات خودکشی را بروز دهند؛ به عنوان مثال درباره وصیتنامهشان صحبت کنند یا دستنوشتههایی از خود باقی بگذارند و به اطرافیان بگویند که آنها را پیدا و مطالعه کنند. از سوی دیگر، رفتارهای پرخطری همچون مصرف بیرویه الکل یا مواد مخدر نیز میتواند زنگ خطری جدی باشد.
آنچه در علم روانشناسی به آن «اوردوز» گفته میشود، یعنی مصرف بیش از حد مواد یا دارو، از جمله عواملی است که احتمال اقدام به خودکشی را افزایش میدهد و باید بسیار جدی گرفته شود. از دیگر عواملی که میتواند خطر خودکشی را افزایش دهد، انزوای اجتماعی است. افرادی که هیچ شبکه حمایتی و پشتیبان اجتماعی ندارند، بیش از دیگران آسیبپذیرند.
همچنین احساس خشم یا تمایل به انتقام از کسانی که موجب آزار یا خشونت علیه آنها شدهاند، میتواند در برخی موارد به بروز افکار خودکشی منجر شود. مشکلات مالی، فشارهای روانی، اضطرابهای شدید و پریشانیهای روحی، بهویژه در افرادی که دچار اختلالات سایکوتیک یا روانپریشی هستند، احتمال اقدام به خودکشی را به میزان قابل توجهی افزایش میدهد.
این افراد غالباً به شدت ناامیدند و مرگ را تنها راه رهایی از رنجها و مشکلات خود میدانند. افزون بر این، بسیاری از آنها به طور مداوم درباره احساس ناامیدی، تنهایی و بیارزشی خود با دیگران صحبت میکنند. چنین نشانههایی بسیار جدی هستند و لازم است هم اطرافیان و هم جامعه به آنها توجه ویژه داشته باشند.
آرانیوز: تفاوت افکار خودکشی با اقدام به خودکشی در چیست؟
افکار خودکشی، همانگونه که از نامش پیداست، به دنیای درونی فرد و تصورات ذهنی او درباره پایان زندگی مربوط میشود. در این مرحله، فرد در ذهن خود سناریوهای مختلفی را مرور میکند؛ مثلاً تصور میکند که دیگر صبح از خواب بیدار نشود، یا به این میاندیشد که چگونه میتواند به زندگیاش پایان دهد و مرگ چه تأثیری بر مشکلات خودش و اطرافیانش خواهد گذاشت. این افکار معمولاً با ترس، ناامیدی و سردرگمی همراه هستند و میتوانند اولین هشدارهای جدی برای اطرافیان باشند.
اما اقدام به خودکشی فراتر از افکار ذهنی است و وارد عرصه عمل میشود. فرد در این مرحله شروع به آمادهسازی ابزار و مقدمات کرده و حتی زمان و مکان دقیق اقدام خود را برنامهریزی میکند. وسیلهای که انتخاب میشود، معمولاً به میزان دسترسی فرد بستگی دارد؛ برای یکی قرص در دسترستر است، برای دیگری ابزاری دیگر.
در این مرحله، نیت فرد صرفاً تهدید یا نمایشی نیست؛ بلکه او واقعاً قصد دارد به زندگی خود پایان دهد و از عمق ناامیدی و رنج خود رهایی یابد. این تفاوت بین فکر و اقدام بسیار مهم است؛ زیرا شناخت نشانهها و مراحل آن، میتواند جان بسیاری را نجات دهد و فرصت مداخله به موقع را فراهم کند.
آرانیوز: خانواده و اطرافیان چگونه میتوانند متوجه این نشانهها شوند؟
این افراد معمولاً درباره مرگ و افکار مربوط به پایان دادن به زندگی زیاد صحبت میکنند و ممکن است درباره نحوه پایان زندگی یا احساسات و تفکراتشان نسبت به مرگ حرف بزنند. در برخی موارد، فرد حتی تلاش میکند محیط اطراف خود را برای اقدام آماده کند؛ مثلاً اعلام میکند که با دیگران به جایی نخواهد رفت، از سفر یا تعامل اجتماعی خودداری میکند و میل شدیدی به تنها ماندن در خانه دارد.
وقتی چنین نشانههایی همراه با صحبتهای صریح در رابطه با مرگ مشاهده میشود، اینها به عنوان عوامل خطر یا ریسک فاکتورهای جدی تلقی میشوند و نشان میدهند که احتمال اقدام به خودکشی در فرد بالاست.
آرانیوز: چه اقداماتی میتوان برای پیشگیری از خودکشی در سطح فردی و خانوادگی انجام داد؟
در بحث پیشگیری از خودکشی، یکی از مهمترین اقدامات این است که فرد یک همدم، مونس یا رفیق امن داشته باشد؛ کسی که بتواند بدون ترس از قضاوت، احساسات و افکار خود را با او در میان بگذارد. این فرد باید توانایی شنیدن و درک کردن داشته باشد و با همدلی و صبر، از فرد حمایت کند.
در این مسیر، میتوان از متخصصان سلامت روان نیز کمک گرفت؛ افرادی مانند روانشناس، مشاور یا تراپیست که تجربه و مهارت لازم برای مواجهه با این شرایط را دارند. علاوه بر این، گروه دوستان نزدیک یا کسانی که فرد با آنها ارتباط عاطفی و اعتماد بیشتری دارد، میتوانند نقش مؤثری در حمایت عاطفی و روانی ایفا و به فرد کمک کنند تا از بحران عبور کند.
حتی اگر مشکلات فرد مربوط به مسائل مالی باشد، بسیار مهم است که به او امید و اطمینان بدهیم؛ اینکه ما در کنارش و مراقبش هستیم و در حل مشکلات همراه او خواهیم بود. این حمایت باعث میشود فرد احساس درماندگی، پوچی، بیپناهی یا تنهایی نکند و ارزشمندی خود را برای خانواده و اطرافیان احساس کند. همچنین نشان میدهد که خانواده نسبت به دغدغهها و مشکلات او حساسیت ویژهای دارند و حمایتشان واقعی و پایدار است.
یکی دیگر از اقدامات مهم در درمان و پیشگیری از خودکشی، تمرکز بر افکار، باورها و هیجانات فرد است. درمان میتواند شامل دارودرمانی و روشهای روانشناختی باشد، اما نکته کلیدی این است که اگر بتوانیم روی افکار و باورهای فرد کار کنیم، تأثیر آن بر رفتارها و واکنشهای اغراقآمیز و فشارهای روانی او قابل مشاهده خواهد بود.
اغلب مشکلات فرد مانند یک بهمن بزرگ هستند که تمامی فشارها و استرسها را با خود حمل میکنند. در این شرایط، باید مسئله را ریز و قابل مدیریت کنیم؛ یعنی هر بخش از مشکل و فشار روانی را جدا و به فرد کمک کنیم آنها را به شکل خرد و قابل حل ببیند. وقتی این کار انجام شود، باور فرد نسبت به مسائلی که فاجعهسازی شدهاند تغییر میکند.
با تغییر باورها، نگرش او به مشکلات تغییر میکند؛ نگرش که تغییر کند، احساسات او تغییر میکنند و در نتیجه هیجانات و رفتارهای فرد نیز تحت تأثیر قرار میگیرند. این فرآیند، اساس بسیاری از روشهای موفق رواندرمانی و پیشگیری از خودکشی است. بنابراین، مداخلات روانشناختی بهطور خودکار میتواند در کاهش افکار خودکشی و بهبود وضعیت فرد مؤثر باشد.
اما در مواقعی که فرد توانایی ارتباط واقعی و ملموس با محیط و واقعیت را از دست داده باشد، نیاز به مداخلات دارویی نیز احساس میشود. این درمان دارویی در کنار جلسات مشاوره و رواندرمانی میتواند به کاهش افکار و اقدامات خودکشی کمک کند.
علاوه بر این، حمایتهای اجتماعی و مشاورهای نقش بسیار مهمی دارند. افراد میتوانند از شمارههای مشاوره تلفنی که 24 ساعته پاسخگو هستند، مانند اورژانس اجتماعی، مراکز بهزیستی یا مراکز امداد، کمک بگیرند. این خدمات علاوه بر آنکه دسترسی آسان و فوری دارند، رایگان هستند و میتوانند در شرایط بحرانی نقش نجاتبخش داشته باشند.
آرانیوز: نقش درمانهای روانشناختی در کاهش افکار خودکشی چیست؟
در موضوع خودکشی، ما آگاهیم که مجموعهای از عوامل مختلف بر افکار و اقدامات خودکشی تأثیر میگذارند، بنابراین ضروری است این عوامل مدیریت شوند. اولین قدم، افزایش آگاهی فرد و اطرافیان نسبت به مسئله خودکشی و بهداشت روانی است. در ادامه، میتوان با مدیریت دیدگاههای منفی فرد نسبت به خود، کاهش احساس بیارزشی، تقویت خودکارآمدی و ارتقای عزت نفس، اثر این عوامل را کاهش داد.
در مواردی که مشکل مربوط به مصرف مواد مخدر باشد، باید چرخه مصرف و اثرات آن را کنترل و مدیریت کرد تا فرد از فشارها و افکار منفی ناشی از وابستگی رهایی یابد و فرصت بهبود پیدا کند. استفاده از کمپها و مراکز تخصصی میتواند نقش بسیار مهمی در پیشگیری از خودکشی ایفا کند. این مراکز به فرد کمک میکنند تا از شدت استرس و فشارهایی که در آن قرار دارد، از جمله ترس و نگرانی ناشی از مسائل اجتماعی، خانوادگی یا مسائل مرتبط با آبرو، کاسته شود.
بسیاری از افراد در چنین شرایطی باور دارند که با اقدام به خودکشی میتوانند مشکلاتشان را برای همیشه حل کنند، در حالی که این یک تصور اشتباه و خطرناک است. هدف کمپها و مداخلات تخصصی این است که فرد بتواند با کاهش فشار روانی و استرس، واقعبینانه به مسائل نگاه کند و دسترسی به حمایت تخصصی داشته باشد.
حضور روانشناس، مشاور یا تراپیست به فرد امکان میدهد که افکار، احساسات و هیجانات خود را در محیطی امن و بدون قضاوت با کسی در میان بگذارد و راهکارهای علمی و عملی برای مدیریت بحران خود دریافت کند. در بحث حمایت اجتماعی، لازم است تمرکز خود را هم بر فرد و هم بر خانواده او بگذاریم و بررسی کنیم چه توانمندیهایی در دسترس هستند.
ممکن است فرد استعدادها، منابع مالی یا پشتیبانی اجتماعی قابل توجهی داشته باشد و خانواده یا دوستانش نیز موقعیت اجتماعی یا توانمندیهایی داشته باشند که بتوان از آنها برای حمایت استفاده کرد. هدف این است که با استفاده از این ظرفیتها، فرد بتواند موقتاً فشار، استرس و باورهای منفی خود را کاهش دهد و فرصت پیدا کند تا به شکل واقعبینانهتر به مسائلش نگاه کند. سپس میتوان مشکلات، اضطرابها و چالشهایی که پشت سر هم برای او تلنبار شدهاند را دونهدونه برنامهریزی و مدیریت کرد.
آرانیوز: اگر فردی بگوید به فکر خودکشی است، اولین قدم مشاور چه باید باشد؟
اولین اقدام در مواجهه با فردی که افکار یا گرایش به خودکشی دارد، شنیدن و گوش دادن بدون قضاوت است. در این مرحله، مهم است که قبل از ارائه هرگونه راهکار، به فرد اجازه داده شود که حرفهایش را بیان کند و احساس کند شنیده میشود. این موضوع به او احساس ارزشمندی و مهم بودن میدهد و نشان میدهد که زندگی وی برای دیگران اهمیت دارد و کسانی هستند که میخواهند به او کمک کنند. این حس توجه و همدلی میتواند بخشی از غم، اندوه، استرس و فشار روانی فرد را کاهش دهد.
در ادامه، گفتوگو بر دلایل و ریشههای مشکلات فرد معطوف میشود؛ عواملی که مشکلات را آشکار، تشدید یا زمینهساز کردهاند. در این مرحله، نباید به فرد امید واهی داد که همه مسائل بهزودی حل خواهند شد، بلکه میتوان یک برنامه گامبهگام و منطقی برای مدیریت مشکلات طراحی کرد. به این ترتیب، فرد میتواند باور کند که با حمایت و برنامهریزی، مشکلاتش قابل حل هستند و راهکارهایی عملی برای مقابله با چالشهایش وجود دارد.
آرانیوز: به نظر شما مهمترین قدم برای کاهش آمار خودکشی در جامعه چیست؟
یکی از اولین اقدامات مهم در مواجهه با افرادی که در معرض خودکشی هستند، محدود کردن دسترسی آنها به ابزارهای بالقوه خودکشی است. برای مثال، اگر فرد درباره اسلحه، قرص یا سم کشاورزی صحبت میکند یا حتی این وسایل را در دسترس خود قرار داده ، باید دسترسی او به این موارد به حداقل برسد. این موضوع شامل داروهایی میشود که اعضای خانواده مصرف میکنند یا هر محیطی که امکان استفاده آسان فرد از ابزار خطرناک را فراهم میکند.
مسئله دوم، تغییر باورها و سبک زندگی فرد است. امروزه در بسیاری از فیلمها و رسانهها، خشونت و خشم به خود یا دیگران به شکلی عادی و قابل قبول نمایش داده میشود و این میتواند باورهای غلط درباره خودکشی را تقویت کند. بنابراین، لازم است آگاهی فرد نسبت به تبعات اقدام به خودکشی افزایش یابد و باورهای نادرست او اصلاح شود تا درک واقعیتری از پیامدها و خطرات این رفتار پیدا کند.
آرانیوز: چه توصیهای برای خانوادهها و افراد آسیبپذیر دارید؟
خانوادهها در مواجهه با افرادی که در معرض خودکشی هستند نقش بسیار مهمی دارند. این افراد میتوانند از گروههای مختلف اجتماعی باشند؛ برخی جزو افراد آسیبپذیر و بیبضاعت جامعه هستند و برخی ممکن است از نظر مالی توانمند باشند، اما تجربه خشونت، سوءاستفاده جنسی یا ناکامیهای عاطفی و اجتماعی آنها را مستعد افکار و اقدامات خودکشی کرده است.
اولین اقدامی که خانوادهها میتوانند انجام دهند، آموزش مهارتهای زندگی به اعضای خانواده است. این مهارتها شامل خودآگاهی، مدیریت هیجانات و کنترل خشم میشود. اغلب اوقات، خشم فرد به دلیل ناتوانی در انتقال آن به دیگران یا محدودیتهای اجتماعی سرکوب میشود و ممکن است به جای تخلیه سالم، به افکار و رفتارهای خودتخریبی منجر شود. آموزش و تمرین این مهارتها میتواند به کاهش فشار روانی و پیشگیری از گرایش به خودکشی کمک کند.
در نهایت، بسیاری از این افراد خشمشان را به سمت خود معطوف میکنند، بنابراین کنترل خشم اهمیت ویژهای دارد. مسئله ناکامی نیز از موضوعات کلیدی است؛ نه فقط در خانوادههای آسیبپذیر و کمبضاعت، بلکه حتی در خانوادههای مرفه که گاهی فرزندان اجازه مواجهه با ناکامی را ندارند. در چنین شرایطی، خودکشی ممکن است به عنوان تهدید یا ابزاری برای مجاب کردن خانواده برای رسیدن به خواستهها و مطالباتشان مورد استفاده قرار گیرد.
بنابراین، مواجهه با ناکامی، تقویت مسئولیتپذیری و افزایش آگاهی در خصوص آسیبهای مواد مخدر و زیادهروی در مصرف الکل از اهمیت بالایی برخوردار است. همچنین، خانوادهها باید نسبت به اختلالات روانی و اهمیت حضور فرد در پروسه درمان، دارودرمانی و رواندرمانی آگاهی داشته باشند؛ زیرا در غیر این صورت، فرد ممکن است هم به خود و هم به دیگران آسیب برساند.