در حالی که ایران بار دیگر در میانه ابهامات سیاسی و فشارهای بینالمللی قرار گرفته و مکانیسم ماشه فعال شده است، جدالی قدیمی میان دو چهره سیاست ایران، حسن روحانی و سعید جلیلی دوباره به صحنه بازگشته است. جدالی که نخستین بار در بحبوحه انتخابات زودهنگام ۱۴۰۳ آغاز شد و حالا در پاییز ۱۴۰۴ با لحن و ساختاری تازه ادامه پیدا کرده است
در آن زمان، جلیلی که در مناظره تلویزیونی با مسعود پزشکیان حاضر شده بود، بارها از عملکرد دولت روحانی انتقاد کرد و پرونده برجام و سیاست خارجی آن دولت را به چالش کشید. همانجا نام روحانی ـ غایب بزرگ مناظرات ـ دوباره بر زبانها افتاد. روحانی هم سکوت نکرد؛ او در نامهای رسمی خواستار حق پاسخگویی از صداوسیما شد، اما مثل بسیاری از موارد مشابه، درهای رسانه ملی بر همان محور قدیمی بسته ماند.
.با اجرایی شدن مکانیسم ماشه و بازگشت تحریمها، بار دیگر دو چهره قدیمی سیاست ایران به مرکز توجه افکار عمومی بازگشتهاند: حسن روحانی، رئیسجمهوری پیشین و معمار برجام، و سعید جلیلی، دبیر پیشین شورای عالی امنیت ملی و مذاکرهکنندهای که کارنامهاش با چندین قطعنامه تحریمی شورای امنیت گره خورده است. این تقابل، فراتر از یک اختلاف شخصی یا جناحی است و نمایانگر دو مسیر کاملاً متضاد در سیاست خارجی ایران طی دو دهه گذشته به شمار میآید.
این نزاع کهنه که چند روزی است فضای سیاسی و رسانهای جامعه را تحت تاثیر قرار داده است، به جایی رسید که صدای اردوگاه اصولگرایان را هم درآورد.
اظهارات تند جلیلی در شیراز موجی از واکنشها را در میان رسانههای اصولگرا برانگیخت. جالب آنکه حتی روزنامههایی که تا دیروز از او حمایت میکردند، اینبار منتقدانه قلم زدند.
روزنامه جوان، روزنامه اصولگرا از حامیان رئیس بهارستان، خطاب به جلیلی نوشت: «هیچکس منتظر مناظره شما نیست. کشور در شرایطی نیست که از هیاهوی سیاسی سود ببرد. از تملق اطرافیان و هیجان فضای مجازی غره نشوید.»
صبح نو نیز هشدار داد که سیاست خارجی نباید قربانی رقابتهای داخلی شود و نوشت: «اکنون زمان بازسازی اجماع ملی است، نه بازکردن پروندههای قدیمی در مقابل افکار عمومی.»
در مقابل روزنامه کیهان و سایت رجانیوز موضعی محتاطتر گرفتند. این دو رسانه بدون مخالفت صریح با مناظره، تیغ انتقاد را متوجه دولت روحانی کردند و تأکید کردند که «جریان غربگرا» باید پاسخگوی خسارتهای برجام باشد.
اجرایی شدن مکانیسم ماشه و بازگشت تحریمها بار دیگر دو چهره کلیدی پرونده هستهای ایران را رودرروی هم قرار داده است؛ حسن روحانی، معمار برجام و سعید جلیلی که نامش با 6 قطعنامه شورای امنیت گره خورده است. این بار میدان نبرد نه اتاقهای محرمانه شعام بلکه فضای رسانهای و دعوت به مناظرهای است که میتواند بازتاب دو راهبرد در سیاست خارجی ایران باشد: تعامل یا مقاومت.
با وجود همه این کشمکشها، چند ابهام جدی همچنان باقی است: با توجه به سابقه عدمپخش پاسخ مخالفان در رسانه ملی، آیا اساساً چنین مناظرهای مجال برگزاری خواهد یافت؟
و سوال اساسیتر اینکه حتی اگر این مناظره انجام شود، آیا تغییری در وضعیت امروز کشور ایجاد میکند یا صرفاً منازعات قدیمی بار دیگر عیان میشود؟
پاسخ این پرسشها هنوز روشن نیست، اما آنچه مسلم است، این جدال بیش از آنکه بحثی فکری درباره گذشته باشد، بازتابی از بحران اعتماد در فضای سیاسی ایران امروز است. نزاع روحانی و جلیلی، بیش از هر چیز آیینه دو قرائت متضاد از مفهوم «منافع ملی» است؛ یکی با زبان تعامل، دیگری با زبان مقاومت