کد خبر: ۱۳۳۹۸۶
تاریخ انتشار: ۱۶ مهر ۱۴۰۴ - ۱۱:۳۳

بازگشت تحریم‌های ایران، لحظه‌ای تعیین‌کننده برای چین و جهان است/جغرافیا؛ برگ برنده تهران

اگر چین سرمایه‌گذاری خود را در ایران گسترش دهد، می‌تواند ثبات شریک کلیدی خود را تضمین کرده و به جهان جنوب نشان دهد که بدیل‌هایی برای نظم غرب‌محور وجود دارد. چنین رویکردی با چشم‌انداز بریکس توسعه‌یافته و تلاش برای کاهش وابستگی به دلار همسو است. اما اگر پکن درنگ کند، ممکن است خلیج فارس بیش‌ازپیش زیر نفوذ آمریکا رود و وابستگی‌های بلندمدتی ایجاد کند که در تضاد با منافع راهبردی چین است.»

بازگشت تحریم‌های ایران، لحظه‌ای تعیین‌کننده برای چین و جهان است/جغرافیا؛ برگ برنده تهران

سایت تحلیلی South China Morning Post در گزارشی با عنوان «بازگشت تحریم‌های ایران؛ لحظه‌ای تعیین‌کننده برای چین و جهان» نوشت: رد طرح پیشنهادی روسیه و چین در شورای امنیت سازمان ملل در تاریخ ۲۶ سپتامبر، آخرین روزنه دیپلماتیک برای به‌تعویق‌انداختن بازگشت تحریم‌ها علیه ایران را بست. این رویداد نقطه عطفی در امنیت خلیج فارس و در آرایش قدرت جهانی به شمار می‌آید. برای تهران، که پیش‌تر زیر فشار تورم و انزوای اقتصادی قرار داشت، بازگشت تحریم‌ها دامنه گزینه‌ها را تنگ‌تر و احتمال واکنش‌های نامتقارن را بیشتر می‌کند.

تنگه هرمز، که نزدیک به یک‌پنجم نفت جهان از آن عبور می‌کند، همچنان اصلی‌ترین اهرم ایران است؛ اما تهران لزومی به بستن کامل آن ندارد. از طریق تشدید بازرسی‌ها و پیچیده‌کردن مسیرهای کشتیرانی می‌تواند حق بیمه‌ها و هزینه‌های حمل‌ونقل را افزایش دهد و بازار انرژی را مختل کند. این اقدام بخشی از بار تحریم‌ها را به بیرون منتقل می‌کند و به غرب یادآور می‌شود که فشار اقتصادی می‌تواند پیامدهای جهانی در پی داشته باشد.

حدود ۸۰ درصد از صادرات نفت خلیج فارس راهی آسیاست؛ بنابراین هرگونه اقدام ایران برای افزایش ریسک در تنگه، پیش از همه، چین، ژاپن، کره‌جنوبی و اقتصادهای منطقه‌ای دیگر را تحت‌تأثیر قرار خواهد داد. شوک‌های قیمتی انرژی و تأخیر در حمل‌ونقل می‌تواند زنجیره‌های تأمین صنعتی را مختل و روند بهبود اقتصادی پساکرونا را در آسیا پیچیده‌تر کند. از این منظر، مسئله ثبات ایران و نحوه تعامل چین با آن برای شرق آسیا بسیار فوری‌تر از اروپا یا ایالات متحده است. پکن تنها خریدار نفت ارزان ایران نیست، بلکه مهم‌ترین شریک تهران در سرمایه‌گذاری، تنوع‌بخشی اقتصادی و ایجاد تاب‌آوری بلندمدت است.

در سال ۲۰۲۴، تجارت غیرنفتی ایران و چین به حدود ۳۴.۱ میلیارد دلار رسید که شامل ۱۴.۸ میلیارد دلار صادرات ایران و ۱۹.۳ میلیارد دلار واردات از چین بود. شرکت چینی «ال‌دی‌کی سولار» نیز در همان سال قراردادی به ارزش یک میلیارد یورو (۱.۲ میلیارد دلار) با گروه سرمایه‌گذاری غدیر برای احداث یک پروژه بزرگ انرژی خورشیدی در ایران امضا کرد. این ارقام نشان می‌دهد که چین می‌تواند حتی در شرایط تحریم، فعالیت اقتصادی ایران را حفظ کند؛ هرچند توازن منافع آشکارا به‌سوی پکن سنگینی دارد.

از همین رو، رد طرح تعویق تحریم‌ها، لحظه‌ای تعیین‌کننده برای چین محسوب می‌شود. برای کشوری که حدود ۴۰ درصد از واردات انرژی خود را از خلیج فارس تامین می‌کند، تسلیم تهران در برابر فشار تحریم‌ها به معنای آن است که عربستان سعودی جایگاه مسلط منطقه را تثبیت خواهد کرد و نزدیکی ریاض به واشنگتن می‌تواند کنترل آمریکا بر جریان انرژی خلیج فارس را تقویت کند.

نقش روسیه نیز آموزنده است. مسکو در دورزدن تحریم‌ها و ایجاد مسیرهای مالی جایگزین با تهران همکاری کرده، اما ناکامی طرح روسی-چینی در شورای امنیت نشان داد که حمایت دیپلماتیک روسیه نیز محدودیت دارد. این وضعیت ممکن است کرملین را به تعمیق همکاری‌های دوجانبه با ایران در خارج از چارچوب سازمان ملل سوق دهد. برای پکن اما مسئله فراتر است: آیا ایران باید صرفا تامین‌کننده نفت ارزان باشد یا گره‌ای راهبردی در نظم چندقطبی در حال ظهور؟

از نگاه تهران، پیام شورای امنیت روشن است. فعال‌شدن مکانیسم بازگشت تحریم‌ها، حتی در حالی که ایران همکاری نسبی با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی را حفظ کرده بود، انگیزه خویشتن‌داری را تضعیف می‌کند و می‌تواند این تصور را در بخشی از جهان جنوب تقویت کند که پایبندی به قواعد، پاداشی در پی ندارد. از این منظر، تنها راه ممکن برای ایران، تکیه بر تاب‌آوری و تنوع‌بخشی از طریق شرکای غیرغربی است.

جغرافیا برگ برنده تهران است. تنگه هرمز به ایران اهرمی می‌دهد که فراتر از توان نظامی متعارف است. هر نشانه‌ای از ریسک در این مسیر دریایی، هزینه‌ها را برای آسیا و جهان جنوب بالا می‌برد؛ از قیمت مواد غذایی گرفته تا اختلال در زنجیره‌های تامین. ایران این نامتقارنی را به‌خوبی درک کرده است و می‌داند که می‌تواند با افزایش تنش بدون آغاز درگیری مستقیم، نقش خود را در معادلات انرژی جهانی یادآوری کند.

در عین حال، این وضعیت فرصتی نیز پیش‌روی پکن می‌گذارد. اگر چین سرمایه‌گذاری خود را در ایران گسترش دهد، می‌تواند ثبات شریک کلیدی خود را تضمین کرده و به جهان جنوب نشان دهد که بدیل‌هایی برای نظم غرب‌محور وجود دارد. چنین رویکردی با چشم‌انداز بریکس توسعه‌یافته و تلاش برای کاهش وابستگی به دلار همسو است. اما اگر پکن درنگ کند، ممکن است خلیج فارس بیش‌ از پیش زیر نفوذ آمریکا رود و وابستگی‌های بلندمدتی ایجاد کند که در تضاد با منافع راهبردی چین است.

سطح خطر از این بالاتر نمی‌تواند باشد. مقاومت ایران صرفا بر سر اورانیوم یا بازرسی‌ها نیست؛ بلکه بازتاب نبردی عمیق‌تر است درباره اینکه چه کسی قواعد نظم بین‌الملل را تعیین می‌کند. ناکامی پیشنهاد مشترک روسیه و چین، رویارویی میان نظمی تک‌قطبیِ رو به زوال و واقعیتی چندقطبیِ در حال شکل‌گیری را نمایان می‌سازد.

در ماه‌های پیش‌رو، تهران احتمالا واکنشی مرحله‌ای در پیش خواهد گرفت که شامل افزایش هزینه‌ها در هرمز و مطالبه تعهد بیشتر از پکن و مسکو است. این‌که چین تا چه اندازه پیش‌قدم شود، نه‌تنها بر توان ایران برای مقاومت در برابر تحریم‌ها، بلکه بر مسیر آینده نظم جهانی تاثیر خواهد گذاشت. اگر پکن از این لحظه استفاده کند، می‌تواند ثبات انرژی را تضمین و ادعای رهبری جهان جنوب را تقویت کند؛ و اگر نه، ایالات متحده ممکن است کنترل خود را بر خلیج فارس مستحکم‌تر سازد و چین را در همان چرخه وابستگی‌ گرفتار کند که می‌کوشد از آن بگریزد.

بدین‌ترتیب، رد پیشنهاد شورای امنیت، صحنه نبردی تعیین‌کننده را شکل داده است. برای ایران، تاب‌آوری باید با شراکت‌های راهبردی همراه شود؛ برای چین، این آزمونی است که نشان می‌دهد آیا شعار چندقطبی‌گرایی به عمل بدل خواهد شد یا نه و برای جهان، هشداری است روشن: تنگه هرمز صرفا گذرگاهی باریک نیست، بلکه گسل ژئوپولیتیکی‌ است که فصل بعدی نظم جهانی در آن رقم خواهد خورد.

 

 
گزارش خطا
نظرشما
پربازدیدها
آخرین اخبار