نشریه وال استریت ژورنال نوشت: دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، ادعا میکند میخواهد بهسرعت از توافق آتشبس در غزه عبور کند و به مسئلهای دشوارتر بپردازد: دستیابی به صلحی گستردهتر در خاورمیانه. او بر این باور است که دو سال جنگ، منطقه را چنان دگرگون کرده که میتوان دشمنیهای چند دههای را پشتسر گذاشت. این رویکرد، همانند دیپلماسی نامتعارفی که ترامپ با آن آزادی اسرای حماس را ممکن کرد، برخلاف تفکر سنتی درباره بحرانهای ریشهدار خاورمیانه است و در صورت شکست، خطر شعلهور شدن دوباره تنش میان اسرائیل، فلسطینیها و جهان اسلام را در پی دارد.
ترامپ روز دوشنبه در اسرائیل، چشمانداز خود را برای پایان دادن به عصر مدرن خشونت در خاورمیانه ارائه داد، خشونتی که نزدیک به یک قرن است این منطقه را گرفتار کرده است. او از تمایل برای صلح با ایران سخن گفت، از کشورهای بیشتری خواست با اسرائیل روابط دیپلماتیک برقرار کنند و خواهان منطقهای عاری از افراطگرایی و شبهنظامیگری شد. ترامپ در سخنرانی خود در پارلمان اسرائیل (کنست) گفت: «این آغاز تاریخیِ طلوع خاورمیانهای نو است».
اما چنین سخنانی در گذشته بارها به سرخوردگی، و حتی فجایع، انجامیده است. خاورمیانه گورستان طرحهای جاهطلبانه بوده است. نئومحافظهکاران دولت جورج بوش پسر امیدوار بودند با سرنگونی صدام حسین، دموکراسی را در منطقه گسترش دهند، اما نتیجه، شورشی خونین بود که سالها طول کشید تا سرکوب شود.
حتی توافقنامه نسبتاً محدود «اسلو» در سال ۱۹۹۳ که هدفش ترسیم مسیر صلح میان اسرائیل و فلسطینیها بود، در نهایت زیر فشار افراطیهای دو طرف فرو پاشید. طرح جو بایدن برای پایان جنگ غزه و بهرهگیری از آن بهعنوان سکویی برای پیشبرد تشکیل کشور فلسطین و گسترش روابط دیپلماتیک عربی با اسرائیل، هرگز به مرحله اجرا نرسید.
در همین مرحله دوم از طرح صلح ترامپ، نشانههای شکاف آشکار شده است. دومین مقصد ترامپ در روز دوشنبه، مصر بود؛ جایی که او در نشستی با حضور نزدیک به بیست کشور برای جلب حمایت از طرحش شرکت کرد. نمایندگان کشورهای اروپایی و خاورمیانه در این نشست حضور داشتند، اما نخستوزیر اسرائیل، بنیامین نتانیاهو، اصلاً دعوت نشده بود.
ترامپ شخصاً برای دعوت او پادرمیانی کرد، اما نتانیاهو در نهایت به دلیل آغاز جشن «سیمخات تورا» در همان شب، دعوت را رد کرد. به گفته منابع آگاه، شماری از کشورهای عربی با حضور او در نشست مخالفت کرده بودند. ویرانی غزه توسط اسرائیل، و حملات خارجی آن در سال گذشته، باعث شده که دولتهای عربی تمایلی به همنشینی با نتانیاهو نداشته باشند.
در نهایت، نشست مصر با امضای یک پیمان صلح مبهم میان ترامپ و رهبران ترکیه، مصر و قطر پایان یافت. با این حال، جنگ غزه و رشته درگیریهایی که در دو سال گذشته به دنبال آن رخ داد، معادلات دیرینه خاورمیانه را تغییر داده و زمینه را برای تلاش جدید ترامپ فراهم کرده است.
در این مدت، اسرائیل توانست محور مقاومت را تضعیف کند. تلفات سنگین غیرنظامیان در غزه، فشار بر دولتهای عربی برای مهار حماس را افزایش داده است. وقتی حمله موشکی اسرائیل به رهبران حماس در قطر حباب امنیتی کشورهای حاشیه خلیج فارس را ترکاند، این پادشاهیهای کوچک متمرکز بر رشد اقتصادی، احساس خطر کردند. در سوریه نیز سقوط حکومت اسد، درهای فصل تازهای را در قلب خاورمیانه گشوده است. به گفته مایکل اورن، سفیر پیشین اسرائیل در واشنگتن، همه این تحولات مسیر بازآراییهای جدید را هموار کردهاند. او گفت: «آزادی آخرین گروگانهای زنده حماس، شروعی برای پایان است. اما حالا کار سخت تازه آغاز میشود».
طرح ترامپ برای پایان دادن به جنگ، بر سه محور استوار است: پایان حاکمیت حماس، تشکیل یک دولت فلسطینی غیرسیاسی جدید، و استقرار نیروی چندملیتی عرب برای حفظ امنیت. اما اینها درخواستهایی است که حماس رد کرده و نیروهایش بار دیگر در خیابانها مستقر شدهاند و با شبهنظامیان محلی و طایفههای فلسطینی درگیر نبردهای خونین شدهاند. نیروهای عرب نیز بعید است وارد چنین میدان پیچیدهای شوند؛ بهویژه تا زمانی که نشانهای از پیشرفت بهسوی تشکیل کشور فلسطین دیده نشود - موضوعی که فعلاً در دستور کار قرار ندارد.
به گفته دیپلماتهای عرب، هنوز هیچ گفتوگویی درباره جزئیات اجرایی این طرح آغاز نشده است. به تعبیر آنها، دولت آمریکا «اعلام موفقیت کرده و مذاکرات واقعی را به تیمهای بعدی واگذار کرده است». اورن هشدار میدهد که اجرای این طرح مستلزم دیپلماسی سنگین و صرف زمان قابلتوجهی از سوی ترامپ است. تحلیلگران نگراناند که رئیسجمهوری که عادت دارد مدام از موضوعی به موضوع دیگر بپرد، پیش از تکمیل مأموریت از آن دلسرد شود. ترامپ پیش از ترک اسرائیل، در گفتوگو با استیو ویتکاف، نماینده ویژه خود، گفته بود وقت آن است که به توافق هستهای با ایران بپردازد، البته پس از پایان جنگ اوکراین.
آرون دیوید میلر، دیپلمات پیشین و تحلیلگر اندیشکده کارنگی، میگوید: «ترامپ باید آماده باشد که این مسیر را تا پایان ادامه دهد. در غیر این صورت، اوضاع دوباره از کنترل خارج میشود و غزه به روز ششم اکتبر بازمیگردد، چه حماس بماند چه نه». با وجود این تردیدها، توانایی ترامپ در آزادی گروگانهای باقیمانده و برقراری آتشبس در غزه، موفقیتی دیپلماتیک محسوب میشود که نشان از تغییر جریانهای قدرت در منطقه دارد. مصر، قطر و ترکیه - هر سه با حماس روابط دارند - با فشار هماهنگ بر این گروه، آن را وادار کردند بدون هیچ تضمینی برای پایان کامل جنگ، با این توافق موافقت کند.
طهانی مصطفی، پژوهشگر شورای روابط خارجی اروپا گفت: «خستگی زیادی نسبت به مسئله فلسطین وجود دارد. کشورهای منطقه خودشان خواستار خلع سلاح حماس بودند، چون آنها هم منافع مستقیمی در آرام نگه داشتن اوضاع سرزمینهای اشغالی دارند». ترامپ موفق شد قدرتمندترین کشورهای عربی و اسلامی را در کنار اسرائیل گرد هم بیاورد تا از طرح صلح گستردهتر او حمایت لفظی کنند. همه این کشورها البته نسبت به این طرح تردیدهایی دارند، اما ترامپ با تکرار مداوم پیام خوشبینی، عملاً آنها را به چالشی کشانده که اگر میخواهند مخالفت کنند، باید آشکارا این کار را انجام دهند و تاکنون هیچیک چنین نکردهاند.
در پارلمان اسرائیل (کنست)، ترامپ با لحنی ملایم اسرائیل را به خاطر زیادهروی در سال گذشته سرزنش کرد؛ در شرایطی که نگرانی جهانی از تلفات انسانی جنگ روزبهروز افزایش یافته بود. او گفت: «دنیا بزرگ است و قدرتمند. در نهایت، دنیا پیروز میشود. اسرائیل هر آنچه را میتوانست با زور اسلحه به دست آورد، به دست آورده است».
محمد حدیه، وکیل و میانجی در دادگاههای فلسطینی، میگوید مردم فلسطین خوشحالاند که بالاخره فصل دشوار جنگ غزه به پایان رسیده، اما در عین حال میترسند. اگر اسرائیل احساس کند دستش برای سرکوب بازتر شده است این پایان، میتواند آغازی برای واقعیتی خشنتر و آشفتهتر باشد، چه برای ساکنان غزه و چه برای فلسطینیان کرانه باختری.
او گفت: «سؤال اصلی این است که آیا مردم عادی اسرائیل پس از آزادی گروگانها همچنان بر کابینه نتانیاهو برای پایان جنگ فشار خواهند آورد یا نه؟ این پرسش بزرگی است: مردم اسرائیل واقعاً اهل صلحاند یا اهل جنگ؟»