
به گزارش آرانیوز از سنندج، در سالهای اخیر، تعطیلی مدارس در مواجهه با کوچکترین بحرانها به رویهای تکراری و نگرانکننده در کشور بدل شده است؛ رویهای که در استان کردستان نیز، با وجود ظرفیتهای فرهنگی و زیباییهای طبیعی کمنظیرش، بیش از دیگر مناطق نمود یافته است.
هر بار که آلودگی هوا، شیوع آنفلوانزا، نوسانات دما، قطعی برق یا کمبود انرژی رخ میدهد، نخستین نهاد قربانی، آموزش و پرورش است؛ نهادی که باید آخرین حلقه در زنجیره تعطیلیها باشد، نه اینکه ابتدا تعطیل شود.
مسئولان آموزش و پرورش در کردستان همچون دیگر استانهای دغدغهمند، بر این باورند که تعطیلی مدارس در شرایط بحرانی باید آخرین گزینه باشد. این موضع نه از بیتوجهی به سلامت دانشآموزان، بلکه از درک عمیق پیامدهای بلندمدت اختلال در آموزش حضوری سرچشمه میگیرد. کلاس درس فقط محل انتقال دانش نیست؛ زیربنای شکلگیری هویت اجتماعی، رشد مهارتهای نرم، تقویت نظم فردی و مهمتر از همه، ضامن عدالت آموزشی است.
بیشک هر تعطیلی، بهویژه در استانهایی که دسترسی به زیرساختهای آموزشی یکسان نیست، شکافهای یادگیری را عمیقتر کرده و فرصتی را میگیرد که بازگرداندن آن دشوار، و گاهی ناممکن است.
بنابراین در فضای رسانهای و شبکههای اجتماعی، گاه نخستین واکنش به هر نشانه بحران، مطالبه هیجانی تعطیلی مدارس است. این در حالی است که تعطیلی، سادهترین و کمهزینهترین تصمیم برای مدیران دستگاههای مسئول به نظر میرسد، اما پرهزینهترین انتخاب برای آینده دانشآموزان است. وقتی مدارس با اولین نشانههای آلودگی یا اختلالات شهری تعطیل میشوند، در واقع صورت مسئله پاک میشود و مسئولیت دستگاههای اصلی از جمله مدیریت شهری، سازمان محیط زیست، وزارت نیرو و نهادهای برنامهریز انرژی از دوششان برداشته میشود. آنچه باقی میماند، فشاری سنگین بر شانه نظام آموزشی و لطمهای بلندمدت به سرمایه انسانی کشور است.
نباید از نظر دور داشت تنها بخش کوچکی از مشکلاتی که منجر به تعطیلی مدارس میشود در اختیار آموزش و پرورش است. ریشه بحرانها در کیفیت سوخت، ضعف حملونقل عمومی، فرسودگی شبکه برق، کمبود مدیریت انرژی، ناهماهنگی در برنامهریزی شهری و ناتوانی در مدیریت بحران است. اما تا زمانی که این ریشهها اصلاح نشوند، آموزش همچنان قربانی آسان و در دسترس باقی میماند.
اگرچه وزارت آموزش و پرورش ابزارهایی مانند مدرسه تلویزیونی، شبکه شاد و محتوای آموزشی جایگزین را برای روزهای بحران پیشبینی کرده است، اما هیچ محتوای دیجیتال یا برنامه تلویزیونی قادر نیست جای تجربه زنده کلاس درس، نظارت مستقیم معلم و تعامل اجتماعی دانشآموزان را بگیرد. تجربه سالهای اخیر نشان داده که هر وقفه طولانی، تبعات آموزشی و روانی بر جا میگذارد که اثرات آن در سالهای آینده در کیفیت نیروی انسانی و توان رقابتی کشور نمود خواهد یافت.
قابل انکار نیست پیوستگی آموزش، ستون اصلی توسعه فرهنگی و علمی هر جامعه است. کشورهایی که امروز در مسیر پیشرفت قرار دارند، با وجود بحرانهای زیستمحیطی، اقلیمی، انرژی یا حتی سیاسی، هرگز آموزش را نخستین گزینه تعطیلی قرار نمیدهند. اما در کشور ما، از آلودگی هوا تا کمبود انرژی، از گرما و سرما تا تعدد تعطیلات رسمی، همه میتوانند بهانهای برای توقف آموزش باشند؛ توقفی که آرامآرام تبدیل به یک هنجار خطرناک شده است.
در استان کردستان نیز، اجماع مسئولان و تحلیلگران روشن است، تعطیلی، راهحل نیست؛ بلکه نشانهای از ضعف در مدیریت بحران و غفلت از برنامهریزی بلندمدت است. اگر قرار باشد آینده روشنتری برای فرزندان این سرزمین رقم بخورد، باید آموزش حضوری به عنوان یک ارزش ملی و یک خط قرمز مدیریتی حفظ شود.
در نهایت، حفظ تداوم آموزش حضوری فقط یک تصمیم اداری نیست؛ یک تعهد استراتژیک در برابر آینده کشور و استان است چراکه ما نمیتوانیم توسعه علمی، اقتصادی و فرهنگی را با تکیه بر تعطیلیهای مکرر و تصمیمهای آسان پیش ببریم. اگر قرار است نسل آینده توانمند، آگاه و رقابتپذیر باشد، باید سنگر آموزش را استوار نگاه داشت؛ نه آنکه آن را نخستین قربانی مشکلاتی کرد که علاجشان جای دیگری است.