کد خبر: ۱۳۶۳۵۶
تاریخ انتشار: ۲۴ آذر ۱۴۰۴ - ۰۸:۳۸

رمزگشایی از سند امنیتی کلیدی ترامپ؛ سه گزینه واشنگتن در مواجهه با تهران

واشنگتن می‌کوشد پرونده ایران را ببندد، اما تهدیدها، رقابت‌ها و سایه جنگ دوباره اجازه عبور ساده را نمی‌دهند. از آتش‌بس شکننده تا سه راهی امید، واگذاری یا توافق، ایران همچنان گره اصلی راهبرد امنیت ملی آمریکاست.

رمزگشایی از سند امنیتی کلیدی ترامپ؛ سه گزینه واشنگتن در مواجهه با تهران

به گزارش آرانیوز، به نظر می‌رسد انتشار نسخه جدید سند «استراتژی امنیت ملی» از سوی دولت دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده، دلالت بر این دارد که حاکمان کنونی واشنگتن تلاش دارند زمان و انرژی کم‌تری را برای ایران صرف کنند.

فاصله‌  آشکار با دولت نخست ترامپ

به نوشته  اندیشکده شورای آتلانتیک، بیش از چهل‌وشش سال، همه دولت‌های ایالات متحده بخش قابل‌توجهی از وقت و منابع خود را صرف ایران کرده‌اند، بی‌آن‌که بازده متناسبی از این سرمایه‌گذاری به دست آورند.

در فاصله‌ای آشکار با دولت نخست دونالد ترامپ، راهبرد جدید امنیت ملی او بازتاب‌دهنده این واقعیت است: تنها سه اشاره گذرا به ایران دارد، بر [ادعای] تضعیف جایگاه آن تأکید می‌کند، از آتش‌بس اسرائیل و ایران تمجید می‌کند و عملاً اعلام می‌کند که «ماموریت انجام شد».

سند امنیت ملی دولت ترامپ استدلال می‌کند که خاورمیانه، که دهه‌ها به‌عنوان مرکز تعاملات جهانی آمریکا شناخته می‌شد، دیگر اولویت سابق را ندارد

به نظر می‌رسد ایران به مسئله‌ای چالشی و اختلاف برانگیز درون پایگاه ریاست جمهوری آمریکا تبدیل شده‌است. تندروهای سنتی در آمریکا از اقدامات نظامی مستقیم استقبال کردند، در حالی که انزواگرایان  نگران بودند ترامپ از وعده خود برای پایان دادن به «جنگ‌های بی‌پایان» در خاورمیانه عقب‌نشینی کرده باشد. پایان جنگ 12 روزه تلاشی برای پر کردن این شکاف بود: اعلام پیروزی و عبور از موضوع. این راه‌حل به احتمال زیاد موقتی است، زیرا مسائل اصلی همچنان حل‌نشده باقی مانده‌اند و «عبور کردن» از ایران آن‌قدرها هم که راهبرد امنیت ملی آمریکا القا می‌کند، ساده نخواهد بود.

خطر دور بعدی درگیری 

 راهبرد امنیت ملی آمریکا ادعا می‌کند که ایران تضعیف شده و وضعیتش در عرصه بین‌المللی نیز چندان مناسب نیست؛ جایی که سازمان ملل در ماه سپتامبر بار دیگر تحریم‌ها علیه ایران را اعمال کرد. در داخل کشور نیز تهران در مواجهه با چالش‌هایی مانند بحران مزمن آب قرار دارد. با این همه، این سند تاکید دارد ایران همچنان تهدیدی علیه منافع ایالات متحده و «شراکت، دوستی و سرمایه‌گذاری» منطقه‌ای مورد نظر راهبرد امنیت ملی باقی می‌ماند.

ایران هنوز مقادیر قابل‌توجهی اورانیوم با غنای بالا و سانتریفیوژهای پیشرفته در اختیار دارد و نظارت آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در این کشور به حداقل رسیده است. این ماجرا پس از جنگ دوازده‌روزه، با افزایش فراخوان‌های داخلی در ایران برای «جهش هسته‌ای» تشدید شده است. اگرچه برنامه موشکی ایران و برنامه منطقه‌ای‌ش آسیب دیده، در جریان جنگ دوازده‌روزه ایران خسارات ملموسی به اسرائیل وارد کرد و نیروهای مقاومت منطقه به‌سادگی می‌توانند حملات علیه نیروهای آمریکایی در منطقه را از سر بگیرد. به‌طور خلاصه، ایران همچنان ظرفیت تبدیل شدن به همان هژمون منطقه‌ای را دارد که در تضاد با راهبرد امنیت ملی آمریکا است.

موشک

نخست‌وزیر اسرائیل، دوباره تهدید [ادعایی] برنامه موشکی ایران را به جهانیان یادآوری کرده و به‌طور فزاینده‌ای نیروهای متحد ایران در منطقه را هدف قرار داده است. به‌طور خصوصی، برخی مقامات و تحلیلگران اسرائیلی از جنگ دوازده‌روزه به‌عنوان «نخستین جنگ ایران» یاد کرده‌اند و معتقدند  دور بعدی درگیری شدیدتر خواهد بود. اگر این ارزیابی‌ها با واقعیت هم‌خوانی داشته باشد، تداوم آتش‌بس ممکن است منوط به مهار نتانیاهو توسط ترامپ برای جلوگیری از اقدامات بعدی باشد. در هر صورت، ازسرگیری درگیری محتمل است.

سه اشاره در یک سند راهبردی؛ پیام پنهان کاخ سفید

با توجه به راهبرد امنیت ملی آمریکا، اجرای سهل‌گیرانه سیاست «فشار حداکثری» ترامپ، و برخی اظهارات پیشین ترامپ درباره استفاده از نیروی نظامی در خارج از کشور، می‌توان با اطمینان گفت که اقدامات رادیکال علیه در ایران فعلاً روی میز کاخ سفید قرار ندارد. این وضعیت ممکن است دگرگون شود، اما اگر رویکرد «اول آمریکا» و منطق راهبرد امنیت ملی غالب بماند، هدف ایالات متحده در قبال تهران این گونه خواهد بود که در آینده زمان و تمرکز کمتری صرف این کشور کند.

ادامه وضعیت کنونی پیرامون برنامه هسته‌ای، تهران را به اتخاذ تصمیمات سرنوشت‌ساز وادار می‌کند.

این امر سه گزینه فوری را پیش روی آمریکا برای اجرای راهبرد ترسیم‌شده در راهبرد امنیت ملی جدید قرار می‌دهد: امید بستن به تداوم وضع موجود؛  واگذاری مسئله ایران به اسرائیل؛ و تلاش برای دستیابی به توافقی جدید با ایران.

1. پایان استراتژی نه بحران، نه توافق

اگر آتش‌بس مبتنی بر وضع موجود پایدار بماند، دقیقاً همان چیزی است که راهبرد امنیت ملی آمریکا روی آن حساب کرده است. میان این نگاه و دو سال پایانی سیاست ایرانِ دولت بایدن که برخی تحلیلگران آن را «نه بحران، نه توافق» نامیده‌اند، شباهتی وجود دارد. اما سه تفاوت اساسی نیز هست.

ایران آمریکا هسته ای

نخست، از منظر دولت بایدن، «نه بحران، نه توافق» همواره راهبردی موقت بود و تا حدی بازتاب‌دهنده تقویم سیاسی آمریکا؛ دوم، به دلایلی که پیش‌تر گفته شد، ازسرگیری درگیری محتمل به نظر می‌رسد و این امر هر نسخه‌ای از مهار را کم‌دوام می‌کند؛ و سوم، حتی اگر ترامپ بخواهد به‌طور کامل از ایران فاصله بگیرد، به‌دلیل تصمیمش برای خروج از برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) در سال ۲۰۱۸ و اجرای حملات بی‌سابقه به برنامه هسته‌ای ایران در ماه ژوئن امسال، میراث پرونده هسته‌ای ایران تا حد زیادی به نام او گره خورده است.

2. استراتژی پرریسک

واگذاری مسئله ایران به اسرائیل یک گزینه است. اجرای آن احتمالاً به سیاستی موسوم به «چمن‌زنی» می‌انجامد؛ رویکردی که در آن اسرائیل به‌طور دوره‌ای اهدافی در ایران را به‌صورت نظامی هدف قرار می‌دهد تا تهدیدهای مشخصی را کاهش دهد و در عین حال تمرکز بیشتری بر اهداف بلندمدت داشته باشد.

این راهبردی پرریسک است که به شریکی متکی است که توان نظامی بالایی از خود نشان داده، اما در تبدیل موفقیت‌های میدانی به دستاوردهای راهبردی پایدار چندان موفق نبوده است. افزون بر این، با استقرار بیش از ۴۰ هزار نیروی آمریکایی در سراسر خاورمیانه، چنین مسیری می‌تواند در صورت تشدید درگیری‌ها، نیروها و منافع آمریکا را نیز در معرض خطر قرار دهد.

سایت هسته ای اصفهان

فعالان پایگاه «ماگا»ی ترامپ و انزواگرایان -که هر دو خواهان حضور بسیار کمتر آمریکا در خارج از کشورند- باید با توجه به نتایج جنگ دوازده‌روزه، به این گزینه با تردید بنگرند. شعار «بگذار اسرائیل کار خودش را بکند» در مراحل اولیه جنگ از سوی فعالان ماگا تکرار می‌شد. اما در نهایت، این جنگ به حضور قابل‌توجه آمریکا انجامید. دولت ترامپ تاکنون از یک جنگ طولانی پرهیز کرده، اما ازسرگیری درگیری خطر کشاندن ایالات متحده به جنگی را دارد که با راهبرد بلندمدت آن ناسازگار و با دیدگاه بخش بزرگی از پایگاه ترامپ در تضاد است.

3. بازگشت به میز مذاکره

در نهایت به نظر می‌رسد ترامپ گزینه سوم، یعنی توافقی جدید را ترجیح می‌دهد. او بارها خواستار ازسرگیری مذاکرات شده و چند اقدام نمادین پرسر و صدا در قبال ایران انجام داده است؛ از جمله ارسال نامه‌ای به رهبر ایران  در ماه مارس و دعوت از رئیس‌جمهور ایران، مسعود پزشکیان، برای شرکت در نشست صلح غزه در مصر در ماه اکتبر.  با این حال، دستیابی به توافقی جدید کاری بسیار دشوار است.

چالش‌های پیش رو

فارغ از این‌که ایران شریک مذاکره‌ای به‌غایت پیچیده‌ای است (موضوعی برای زمانی دیگر)، ترامپ با چالش‌هایی مواجه است که به‌طور خاص به دولت او مربوط می‌شود و نشان می‌دهد چرخش واقعی از ایران تا چه اندازه دشوار خواهد بود.

ایران آمریکا برنامه هسته ای

شکاف در حزب جمهوری‌خواه: یک توافق احتمالی با ایران می‌تواند شکاف‌های درون حزب جمهوری‌خواه را دوباره فعال کند. مگر آن‌که دولت ایران به‌طور کامل تسلیم شود (اتفاقی مطلوب اما بسیار کم‌احتمال)، بعید است دولت نتانیاهو از هر توافقی حمایت کند؛ امری که جمهوری‌خواهان حامی ترامپ و مخالف برجام را در موقعیتی دشوار قرار می‌دهد. هم‌زمان با آغاز گفت‌وگوها در ماه آوریل، در واشنگتن این برداشت وجود داشت که ایران با مذاکرات پایان دادن به جنگ روسیه و اوکراین متفاوت است: محافظه‌کاران سنا احتمالاً در موضوع ایران، برخلاف روسیه، در برابر رئیس‌جمهور خواهند ایستاد.

لزوم برتری توافق جدید نسبت به برجام: هر توافق جدید باید بهتر از برجام یا دست‌کم به‌طور معناداری متفاوت از آن باشد - در واقع، هر توافق بعدی با معیارهای برجام سنجیده خواهد شد. برجام، با وجود کاستی‌ها و دامنه محدودش، در زمانی که ترامپ آمریکا را از آن خارج کرد، در حال کار کردن بود. هرچند دیگر کسی خواهان بازگشت مستقیم به برجام نیست،‌ اما هر توافق آینده‌ای با نقاط قوت و نقاط ضعف آن سنجیده خواهد شد.

اکنون تهران در حال سنجش گزینه‌های خود است و شاید در این مسیر استراتژی متفاوتی را برگزیند.

در نهایت، چرخش ایالات متحده به دور از ایران، هرچند هدفی قابل درک است، کاری بسیار دشوار خواهد بود. همه گزینه‌ها معایب و چالش‌های جدی دارند. با این حال، تلاش برای دستیابی به توافقی پایدار با ایران احتمالاً بهترین گزینه است. مذاکره با ایران آسان نخواهد بود و فروش یک توافق در داخل آمریکا نیز دشوار است. اما امید بستن صرف به بهترین سناریو و واگذاری مسئله به دیگران، خطر آن را افزایش می‌دهد که ایالات متحده برای سال‌های طولانی‌تر، بیش از پیش در خاورمیانه گرفتار شود.

گزارش خطا
نظرشما
پربازدیدها
آخرین اخبار