به گزارش آرانیوز، شفقنا رسانه-وقتی از مسائل رسانهها و خبرنگاران صحبت میکنیم ،باید دید کلیتر نسبت به این مقوله داشته باشیم و تنها به چالشهای رسانههای سراسری رسمی و مطرح کشور اکتفا نکنیم. توجه کردن به رسانههای محلی میتواند یکی از پلهای ارتباطی مهم برای مطرح کردن مشکلات مردم آن استان باشد .دغدغهها و مسائل این روزهای رسانههای محلی و وضعیت خبرنگاران مشغول در تحریریههای محلی و استانی از مواردی است که شفقنا رسانه سعی دارد آن را با رسانههای محلی در میان بگذارد.
غلامرضا فروغی نیا مدیرمسئول روزنامه صبح کارون، یکی از نشریات استان خوزستان است که از سال ۷۷ درحال فعالیت است. در گفتگو با شفقنا رسانه به بیان چالشهای رسانههای محلی در برابر رسانههای رسمی میپردازد و توضیح میدهد: مهمترین چالشهایی که مطبوعات این روزها با آن روبرو هستند را میتوان در چند مورد خلاصه کرد. چالش اول؛ تغییر موقعیت مطبوعات در قبال فضای مجازی است. به عبارتی سرعت برخورداری مخاطبان از فضای مجازی عملاً مطبوعات را در هالهای از ابهام فرو برده است. ارزش خبری «تازگی» دیگر در مطبوعات عقبمانده و عملاً فضای مجازی در این رقابت بازی را برده است که تیراژ نشریات به خوبی مبین این واقعیت است.
فروغی نیا چالش بعدی را «بالا رفتن قیمت تمامشده محصول مطبوعات» میداند و میگوید: مخاطب خبر، گزارش ، تحلیل و مقاله وقتی که قیمت محصول مطبوعات را در مقابل همین محصولات در فضای مجازی مقایسه میکند در مییابد که ضمن دسترسی سریع به آنها، قیمت تمامشده آن به مراتب ارزانتر است. بنابراین روزبهروز تیراژ مطبوعات کمتر میشود.
او ادامه میدهد: چالش بعدی ورود افراد غیر رسانهای به مطبوعات است. متأسفانه ظرف سالهای گذشته بسیاری از صاحبان قدرت سیاسی متوجه بهرهبرداری از ابزار رسانه و بهویژه مطبوعات شدهاند. همین امر باعث ورود افرادی به این حوزه شده که عملاً آنها مطبوعات را بهعنوان یک امتیاز تلقی میکنند و برای حضور در حوزههای قدرت سیاسی نیازمند آن بودهاند. بنابراین این نوع مطبوعات و رسانهها از وظیفه و رسالت حرفهای خود خارج و به ابزاری برای افراد و جریانات سیاسی و اخیراً ابزاری برای جریانات اقتصادی تبدیل میشوند. در چنین شرایطی مطبوعات به تولید «رانت» میپردازند و ذائقه گروهی از افرادی که خارج از این حرفه بوده و به آن واردشدهاند را تشفی میبخشد. از طرفی هم باعث دلسردی صاحبان واقعی قلم و دلسوزان این حرفه میشوند.
مدیرمسئول روزنامه صبح کارون مسئله بعدی را چالش رسانهها و نشریات بخش خصوصی و بخش وابسته به دولت میداند و توضیح میدهد: ظرف سالهای گذشته هر اتفاقی موجب دلسردی تلاشگران حوزه مطبوعات و رسانه بخش خصوصی شده است. در بخش دولتی چون نگاه کارمندی است و تحولات تأثیر کمتری در سازمان آنها دارد، رقابتی نابرابر بین نشریات خصوصی و دولتی شکل گرفته است. این رقابت ،رسانههای بخش خصوصی را ضعیف ساخته و از تولیدات کیفی آنها کاسته اما در مقابل رسانههای دولتی چون بهرهمند از مواد اولیه ارزان و نیروی انسانی آماده به خدمت هستند، میتوانند با چابکی هر شرایط سختی را از سر بگذرانند. جالب اینکه اگر یارانهای به بخش خصوصی تعلق میگیرد به رسانههای دولتی هم بیشتر داده میشود. قوانین و مقررات هم برای هر دو به صورت ناعادلانه یکنواخت است. در حالی که قیمت کاغذ و زینک، کمر مطبوعات خصوصی را شکسته و آنها را به سوی مرگ کشانده است. مطبوعات دولتی با پشتوانه مؤسسات وابسته به دولت کمترین نگرانی را دارند.
او ادامه میدهد: چالش بعدی عدم سازماندهی و تشکیلات مؤثر است. معمولاً در شرایط ویژه و بحرانی یکی از تکیهگاههای اصناف، تشکیلات و سازمانی است که از منافع یک صنف خاص حمایت میکند. باید بگویم ظرف ۲۰ سال گذشته تشکیلاتی که بتواند از صنف مطبوعات و بهطور عام رسانه دفاع کند عملاً نتوانسته کارایی چندانی داشته باشد. قبلاً انجمن صنفی مطبوعات و در حال حاضر خانه مطبوعات بهواسطه ضعف در ساختار آنها نمیتوانند در شرایط بحرانی مثل شرایط فعلی که چاپ نشریات یک معضل اساسی است، حامی قابل اتکایی برای این صنف باشد. از طرفی هم این نقیصه در خصوص منافع کارکنان بخصوص در حوزه بیمه آنها هم وجود دارد. متأسفانه این صنف حتی از بدنه قدرت نیز بهواسطه نداشتن سازمان نتوانسته نماینده مقبولی داشته باشد چه از میان نمایندگان مجلس و چه از بدنه مدیریت اجرایی. اگر هم افرادی در این حوزهها ملاحظه میشوند که رشد کردهاند صرفاً با اتکا به خصوصیات انفرادی آنها بوده است نه حمایت سازمانی و تشکیلاتی. حتی بسیاری از افراد مطبوعات این شغل را بهعنوان شغل دوم خود انتخاب کردند تا بتوانند توانایی لازم را در حوزه مطبوعات داشته باشند چراکه از لحاظ مالی و مادی نمیتوانند به این شغل متکی باشند.
مدیرمسئول روزنامه صبح کارون چالش بعدی را چالش کیفیت مطبوعات میداند و میگوید: در حال حاضر بهواسطه عدم کیفیت لازم، بسیاری از نشریات و رسانهها مشابه و به عبارتی کپی یکدیگر هستند و مطالب تولیدیشان کمتر است. اگر خبر و یا گزارشی در خبرگزاریهای متکی به بودجههای دولتی منتشر میشود پس از تغییراتی در پایگاههای خبری و نشریات دیگر هم منتشر میشود. واقعت این است که تولید خبر و گزارش امری گران و هزینهبر است. حتی اگر تولید هم در این حوزه اتفاق بیفتد در یک جغرافیای محدود این مسئله حادث میگردد. مثلاً نشریهای که گستره استان خوزستان و مرکزیت اهواز دارد، عموماً متکی به اخباری است که در حوزه جغرافیایی مرکز استان تولید میشود. چون رفتن به شهرهای دیگر استان هزینه مأموریت ، حملونقل و اسکان در بر دارد که چنین هزینههایی در رسانههای خوزستان ایجاد نمیشوند. سرپرستیهای شهرهای درون استان هم بیشتر به دفتر اداری مطبوعات شباهت دارند تا به تولیدکننده اخبار و گزارشها. متأسفانه عارضه اقتصاد رسانه در همه تاروپود نشریات و رسانهها نقش خویش را بهجا گذاشته و باعث شده تا ما در سطح تولید، خبرنگاران ، نویسندگان و گزارشگران انگشتشماری داشته باشیم که نامی از خود بجا گذاشته و یا اثر آنها باعث تحولی در مسائل استان شده باشد.
فروغی نیا در ادامه به وضعیت نیروهای مشغول در تحریریه این روزنامه اشاره میکند و میگوید: واقعیت این است که امروزه قشر خبرنگار نمی توانند به این حرفه بهعنوان یک شغل در درازمدت نگاه کنند. از این جهت تلاش میکنند تا پس از یک دوره که توانایی خویش را ابراز کردند ،جذب یک شرکت ، اداره و یا سازمانی شوند. بدین ترتیب از نگاه بسیاری از همکاران مطبوعاتی، شغل خبرنگاری یک «سر پل» برای دسترسی به آینده قابلاطمینانتری در ادارات و شرکتهاست. در مطبوعات محلی بهواسطه ضعف درآمدی، حقوق خبرنگاران در حداقل است و اگر امتیازی که برای بیمه نمودن حداقل ۵ نفر از یک رسانه در نظام اداره ارشاد نبود همین تعداد هم بیمه نمیشدند و از سوابق مفیدشان بهرهای نمیبردند. در رسانه ما هم افراد خانواده توانستهاند کمک پرسنلی ما باشند تا بدینوسیله بتوانیم به کارایی نظام پرسنلی نشریاتمان کمک کنیم. مدیریت فامیلی از جهت تأمین نیروی انسانی و اقتصاد رسانه یک راه میانبری در شرایط نامطلوب اقتصادی است. اما واقعیت این است که راهحلی ایده آل نیست و مناسبات فامیلی تاحدودی مانع ارتقای کیفی رسانهها میشود. به عبارتی این راهحل به روزنامه داری کمک زیادی میکند ولی باعث ترقی روزنامهنگاری نمیشود.
مدیرمسئول روزنامه صبح کارون در ادامه به درخواست خود از معاونت مطبوعاتی میپردازد و میگوید: انتظار داریم معاونت مطبوعاتی جدید برای حمایت از مطبوعات و رسانههای موجود به دو مسئله اساسی بیشتر توجه کند. اولی بحث اقتصاد رسانه و دومی دادن مجوز به افراد واجد شرایط است. متأسفانه در طی سالهای اخیر مجوز رسانهها بعضاً به افرادی اختصاصیافته که درک مطلوبی از رسانه و وظیفه یک صاحبامتیاز ندارند. در چنین شرایطی نشریات و رسانهها ابزاری برای اعمال قدرتهای اقتصادی و سیاسی درآمدهاند و حوزه رسانه از کارکرد واقعی خود به ابزار دست مسئولان تغییر موقعیت داده است. یکی از دلایل مشابهت محتوای نشریات و رسانهها هم از این زاویه قابلپیگیری است. وقتی کیفیت افت میکند رسانه تخصصی همشکل نمیگیرد. وضعیتی که تا حدودی در حال حاضر به صورت یک عارضه دامن رسانهها را گرفته و برخی از آنها در دست مدیران و مسئولان ثناگو و توجیهکننده رفتارها و اقدامات آنها شدهاند. امید است حداقل در زمان اختصاص یک مجوز امتحان، مصاحبه و یا تطبیق مدارک مرتبط صورت گیرد تا این صنف بتواند جایگاه افزونتری نسبت به وضع موجود داشته باشند.
با این حال برخی از کارشناسان این انتقاد را به رسانههای محلی دارند که معمولاً مسئول محورند. فروغی نیا در این باره توضیح میدهد: در پرداختن به این مسئله باید به زمینههای بروز این معلول اشاره کرد. اولاً اقتصاد نامطلوب رسانهها گرایشی به سمتوسوی حفظ خودشان را ایجاب میکند که مهمترین روش حیات یک نشریه ، اتصال به یک حوزه اقتصادی شده است. جایی که یک مدیر میتواند از برخی رسانهها حمایت کند طبیعتاً یک گارد ایمنی به دورش کشیده میشود و رسانه هم میشود منعکسکننده اخبار و گزارشها صرفاً مثبت در حوزه مدیریت خاصی و هیچگونه نقدی هم در حوزه آن مدیریت صورت نمیگیرد. از سوی دیگر چنین روزنهای برای برخی از افراد چنانچه قبلاً هم اشاره کردم سکوی پرتاب برای یافتن شغل در ادارات و شرکتهاست. طبیعتاً اگر یک رسانه بهصورت بالقوه ظرفیت ایجاد شغل اصلی را برای دستاندرکاران خودش داشته باشد و درآمد منطقی هم از درون آن ایجاد شود که موجبات استقلال آن را فراهم کند، وابستگی به این شکلی که اشاره کردید صورت نمیگیرد.
او ادامه میدهد: معمولاً ریسک طرح مسائل جدی در استان خوزستان و در حوزه مطبوعات و رسانهها از سوی کسانی پذیرفته میشود که دارای پایگاه اقتصادی مطلوبی هستند و انتقاد نمودن نمیتواند ضربهای به جایگاه آنها بزند و رسانههایی که پایگاه اقتصادی لرزانی داشته باشند مجبورند به خاطر حیاتشان بسیاری از ضعفها را نبینند و چشمپوشی کنند.