کد خبر: ۱۳۴۰۴۶
تاریخ انتشار: ۱۹ مهر ۱۴۰۴ - ۰۸:۳۱

ابوموسی، تنب بزرگ و کوچک سرمایه‌های خاموش ایران در بازی انرژی منطقه/ جزایر ایرانی و ضرورت تبدیل آنها به هاب انرژی و توریسم منطقه‌ای

بیانیه اخیر شورای همکاری خلیج فارس و اتحادیه اروپا، یک بار دیگر به ایران یادآوری می‌کند که جزایر سه‌گانه ایرانی، صرفاً نقطه‌ای روی نقشه نیستند؛ آنها گره‌گاه انرژی، اقتصاد و امنیت ایران در خلیج فارس محسوب می‌شوند. اکنون و در جهان امروز با گره خوردن سیاست و امنیت به رئال پولتیک، اهمیت این جزایر نه فقط در نماد حاکمیت ملی آنان برای ایران، بلکه در جایگاه حیاتی آنها در مسیر انتقال انرژی جهان و ظرفیت‌های توسعه‌ای و اقتصادیشان نهفته است.

ابوموسی، تنب بزرگ و کوچک سرمایه‌های خاموش ایران در بازی انرژی منطقه/ جزایر ایرانی و ضرورت تبدیل آنها به هاب انرژی و توریسم منطقه‌ای

بیانیه جنجالی شورای همکاری خلیج فارس و اتحادیه اروپا درباره جزایر ایرانی و این بار در نیویورک بار دیگر نگاه‌ها را متوجه موقعیت اقتصادی و راهبردی این سه جزیره کرده است؛ گنج‌های کوچک خلیج فارس که دروازه ایران به مسیر‌های جهانی انرژی‌اند. اما نگاه‌ها نه فقط از زاویه سیاسی و حاکمیتی، بلکه از منظر اقتصادی و انرژی نیز به این بخش از خاک ایران معطوف شد.

به گزارش آرانیوز جزایر تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی که در میانه خلیج فارس و در مجاورت یکی از حیاتی‌ترین آبراه‌های جهان – تنگه هرمز – قرار دارند، از نظر راهبردی و اقتصادی جایگاهی دارند که از مرز‌های ایران فراتر می‌رود.

تکرار ادعای مالکیت از سوی امارات در بیانیه نیویورک، نه صرفاً بیان یک موضع سیاسی، بلکه بازتابی از رقابت‌های اقتصادی در خلیج فارس است؛ رقابتی بر سر انرژی، مسیر‌های انتقال و آینده ژئوپلیتیک منطقه‌ای که بیش از یک‌سوم نفت جهان از آن عبور می‌کند.

تاریخچه‌ای از مالکیت ایران بر جزایر و مناقشه امارات

سه جزیره تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی در دهانه جنوبی خلیج فارس، در فاصله ۷۰ کیلومتری بندر لنگه و در نزدیکی مسیر‌های کشتیرانی بین‌المللی واقع شده‌اند.

جزایر سه گانه از نظر تاریخی، با اسناد متعدد از دوران صفویه، زندیه، قاجار و حتی نقشه‌های رسمی بریتانیا در قرن نوزدهم، تحت مالکیت ایران بوده‌اند و در سال ۱۹۷۱ و هم‌زمان با خروج نیرو‌های انگلیسی از خلیج فارس، ایران بر اساس توافق با شارجه، کنترل جزایر را بازپس گرفت؛ اقدامی که پیش از تشکیل رسمی کشور امارات انجام شد. از آن زمان تاکنون، اداره کامل نظامی و اداری جزایر در اختیار ایران بوده و مردم ساکن جزیره ابوموسی نیز تابعیت ایرانی دارند.

به گزارش آرانیوز ایران در آذرماه ۱۳۵۰، با خروج بریتانیا از خلیج فارس، کنترل تاریخی خود را بر این جزایر بازپس گرفت. در آن زمان، امارات متحده عربی تازه شکل گرفته بود و هنوز مرز‌های دقیق داخلی‌اش تثبیت نشده بود. بر اساس اسناد تاریخی، نقشه‌های رسمی بریتانیایی و گزارش‌های دیپلماتیک همان دوران، این جزایر همواره تحت حاکمیت ایران بوده‌اند.


عجیب این که، اما از آن زمان تاکنون، امارات هر از چندی با حمایت برخی کشور‌های عربی و قدرت‌های غربی، ادعای خود را درباره این جزایر مطرح می‌کند و در مقابل تهران نیز همواره تأکید کرده که این جزایر بخشی جدایی‌ناپذیر از خاک ایران‌اند و طرح چنین ادعا‌هایی فاقد ارزش حقوقی است.

در طول دهه‌های اخیر، در هر مقطعی که سطح تنش میان ایران و غرب افزایش یافته، مساله جزایر سه‌گانه دوباره به عنوان ابزاری برای فشار سیاسی و دیپلماتیک علیه تهران مطرح شده است. اما آن چه کمتر در این میان مورد توجه قرار گرفته، اهمیت اقتصادی، انرژی و توریستی این جزایر برای ایران و احتمالا تمام کشور‌های منطقه و حوزه خلیج فارس است؛ اهمیتی که نشان می‌دهد چرا چنین ادعا‌هایی تکرار می‌شوند.

موقعیت طلایی در شاه‌راه انرژی جهان

به گزارش آرانیوز، خلیج فارس، یکی از مهم‌ترین شریان‌های حیاتی انرژی در جهان است و حدود ۳۰ درصد از نفت جهان از مسیر تنگه هرمز عبور می‌کند؛ تنگه‌ای که عرض آن در بیشترین بخش کمتر از ۵۰ کیلومتر است و جزایر سه‌گانه ایران در نزدیکی همین گذرگاه حیاتی قرار دارند. همین موضوع اهمیتی بسیار بیشتر به این سه جزیره ایرانی می‌دهد.

باید توجه داشت که تنگه هرمز راه اصلی صادرات نفت در منطقه است، شاید برای همین است که برخی از کارشناسان بر این باورند که هرگونه مشکلی در آن پیامد‌های اقتصادی را به دنبال دارد، چراکه نفت و فرآورده‌های نفتی کشور‌های عضو اوپک از این مسیر عبور می‌کند. چنان که بر اساس آخرین آمار و ارقام موجود روزانه بیش از ۱۷ میلیون بشکه نفت خام از تنگه ایرانی عبور می‌کند و بخش اعظمی از نفت و ال ان جی قطر راهی شرق آسیا می‌شود.

همین موقعیت خاص و جغرافیای جزایر سه گانه به ایران امکان می‌دهد که نه تنها نقش ناظر و حافظ امنیت مسیر انرژی جهان را ایفا کند، بلکه بر جریان صادرات نفت کشور‌های منطقه نیز تأثیرگذار باشد.

 


به گزارش آرانیوز جزایر تنب بزرگ و کوچک و ابوموسی از منظر جغرافیای انرژی، همچون سه نقطه استراتژیک در میانه راه عبور نفتکش‌ها قرار گرفته‌اند و کنترل این جزایر به معنای دسترسی به بخش‌های عمیق‌تر و کم‌عمق‌تر خلیج فارس، نظارت بر عبور کشتی‌های تجاری و انرژی و تسلط اطلاعاتی بر رفت‌وآمد‌های دریایی است.
از این رو، حضور ایران در این جزایر نه تنها مساله‌ای امنیتی در راستای حفظ تمامیت سرزمینی ایران و امنیت ملی کشور است، بلکه یک دارایی اقتصادی و انرژی‌محور برای ایران نیز محسوب می‌شود.

اکنون نیز امنیت تنگه هرمز که در دوره‌های مختلف هدف تهدید یا تحریم قرار گرفته، به نوعی در گرو حضور فعال و مقتدر ایران در همین منطقه است. به بیان دیگر، جزایر سه‌گانه دروازه جنوبی ایران به بازار جهانی انرژی‌اند؛ نقطه‌ای که امنیت آن با ثبات اقتصادی کشور گره خورده است.

بُعد اقتصادی و فرصت‌های توسعه جزایر سه گانه ایرانی

به گزارش آرانیوز، فراتر از نقش ژئوپلیتیک، این جزایر ظرفیت‌های اقتصادی گسترده‌ای دارند. ابوموسی، بزرگ‌ترین جزیره از میان سه‌گانه، با مساحت بیش از ۱۲ کیلومتر مربع، قابلیت‌های فراوانی برای توسعه بندری، شیلاتی، گردشگری و حتی انرژی‌های نو دارد.
هم چنین در سال‌های اخیر، طرح‌هایی برای ایجاد بندر چندمنظوره در ابوموسی و افزایش زیرساخت‌های تجاری و مسافری مطرح شده است. این جزیره می‌تواند به مرکز ترانزیت دریایی بین ایران، عمان و امارات تبدیل شود؛ موقعیتی که در صورت سرمایه‌گذاری مناسب، قادر است درآمد قابل‌توجهی برای ایران ایجاد کند.

از سوی دیگر، ظرفیت‌های گردشگری این جزایر هنوز ناشناخته مانده است. سواحل بکر، مرجان‌های رنگارنگ، حیات‌وحش دریایی و آب‌های شفاف پیرامونی، ابوموسی و تنب‌ها را به مقصدی ایده‌آل برای گردشگری طبیعی و دریایی تبدیل می‌کند. اما محدودیت‌های زیرساختی و نگاه صرفاً امنیتی به منطقه، مانع از شکوفایی این ظرفیت شده است.

کارشناسان حوزه توسعه دریایی می‌گویند که در صورت تدوین یک برنامه جامع گردشگری و ایجاد خطوط منظم دریایی و هوایی، این جزایر می‌توانند به دومین قطب گردشگری دریایی ایران پس از کیش و قشم بدل شوند.

مساله نفت، گاز و زیرساخت‌های انرژی در حوالی سه جزیره ایرانی

از سوی دیگر باید به این موضوع توجه ویژه کرد که در زیر سطح آب‌های اطراف این جزایر، ذخایر بالقوه‌ای از نفت و گاز نهفته است. چنان که گزارش‌های اکتشافی دهه‌های گذشته حاکی از وجود منابع هیدروکربنی در فلات قاره پیرامونی این جزایر است. دسترسی ایران به این منابع و بهره‌برداری از آنها، می‌تواند نقشی مهم در تنوع‌بخشی به منابع انرژی کشور و افزایش صادرات انرژی ایفا کند.

مساله مهم دیگر در آینده انرژی منطقه نیز این است که در پیرامون این جزایر، منابع قابل‌توجه نفت و گاز در حوزه‌های «مبارک» و «سیری» وجود دارد. معدن خاک سرخ ابوموسی از ذخایر باارزش معدنی به شمار می‌رود و سالانه مقادیر قابل‌توجهی از آن استخراج و صادر می‌شود. بدین ترتیب، می‌توان به صراحت گفت که ادعای امارات بیش از آن که جنبه احساسی یا تاریخی داشته باشد، ریشه در منافع اقتصادی و ژئوپلیتیکی دارد.از دیدگاه منطقه‌ای نیز موقعیت این جزایر به ایران اجازه می‌دهد که در تعامل با خطوط انتقال انرژی، جایگاهی تثبیت‌شده داشته باشد. چنان که در سال‌های گذشته، برخی کشور‌های منطقه تلاش کرده‌اند مسیر‌های جایگزین تنگه هرمز را برای صادرات نفت خود ایجاد کنند؛ اما واقعیت این است که امن‌ترین مسیر، همچنان از نزدیکی جزایر تحت حاکمیت ایران می‌گذرد و حضور ایران در این مسیر به معنای تضمین پایداری تجارت انرژی است.

از سوی دیگر، کارشناسان اقتصادی نیز تأکید دارند که توسعه تأسیسات بندری، سوخت‌رسانی و خدمات فنی در جزایر سه‌گانه می‌تواند ایران را به هاب خدمات انرژی در خلیج فارس تبدیل کند؛ همان نقشی که اکنون دبی و فجیره برای بخشی از تجارت نفتی ایفا می‌کنند.

امنیت، اقتدار و اقتصاد در یک نقطه تلاقی

به گزارش آرانیوز، اما جزایر سه‌گانه تنها از منظر اقتصادی اهمیت ندارند. از دیدگاه امنیت ملی، آنها خط دفاعی طبیعی ایران در خلیج فارس محسوب می‌شوند. در طول دهه‌های گذشته، حضور نیرو‌های نظامی در این جزایر نه به‌عنوان نماد تنش، بلکه به‌منزله تضمین امنیت دریانوردی و ثبات منطقه بوده است.

در حقیقت، امنیت و اقتصاد در این نقطه به هم پیوسته‌اند. هرگونه تزلزل در حاکمیت ایران بر این جزایر می‌تواند پیامد‌هایی مستقیم بر ثبات انرژی جهانی و تجارت بین‌المللی داشته باشد. به همین دلیل، واکنش سریع و قاطع تهران به بیانیه اخیر نیویورک نه فقط دفاع از خاک، بلکه دفاع از اقتصاد و امنیت ملی نیز بود. چنان که به گفته یکی از دیپلمات‌های پیشین ایرانی، «هر نفتکشی که از تنگه هرمز عبور می‌کند، در سایه حضور ایران در جزایر سه‌گانه احساس امنیت می‌کند. این یعنی امنیت انرژی جهان وابسته به ثبات ایران در این منطقه است.»

مساله گره‌گاه انرژی، اقتصاد و امنیت در خلیج فارس

جزایر سه‌گانه و مسیر آینده توسعه دریایی ایران

اگرچه تاکنون سیاست‌گذاری ایران در قبال جزایر سه‌گانه بیشتر معطوف به جنبه‌های حاکمیتی و امنیتی بوده، اما تحولات اخیر ضرورت بازنگری در این رویکرد را نشان می‌دهد. اکنون زمان آن رسیده که این جزایر در قالب یک برنامه جامع توسعه دریایی دیده شوند؛ برنامه‌ای که ترکیبی از حضور نظامی، زیرساخت اقتصادی و توسعه پایدار باشد. ایجاد مناطق آزاد اقتصادی در ابوموسی، توسعه بندر چندمنظوره، راه‌اندازی اسکله‌های گردشگری و خطوط مسافری، ایجاد تأسیسات انرژی پاک مانند نیروگاه‌های بادی و خورشیدی و حمایت از صیادی و صنایع کوچک دریایی، می‌تواند این جزایر را از مناطق صرفاً امنیتی به کانون‌های توسعه ملی بدل کند.

در صورت اجرای چنین برنامه‌ای، این جزایر نه فقط برای ایران، بلکه برای کل منطقه خلیج فارس ارزش‌افزا خواهند بود. حضور اقتصادی ایران در این جزایر، ضمن تقویت جایگاه منطقه‌ای کشور، می‌تواند به افزایش همکاری‌های اقتصادی و امنیتی با همسایگان جنوبی خلیج فارس نیز منجر شود.

اقتصاد به مثابه قدرت بازدارنده

مساله این است که در جهان امروز، اقتصاد و امنیت دو روی یک سکه‌اند. کشوری که از موقعیت اقتصادی و زیرساخت‌های قدرتمند در نقاط ژئوپلیتیک خود برخوردار باشد، در عرصه سیاسی نیز دست بالا را خواهد داشت. جزایر سه‌گانه برای ایران چنین نقشی دارند؛ نقطه‌ای که از ترکیب ژئواکونومی و ژئوپلیتیک، قدرت ملی ساخته می‌شود.

از این منظر، هر گونه سرمایه‌گذاری اقتصادی در این جزایر، به معنای تحکیم حاکمیت ملی و افزایش بازدارندگی سیاسی است. ساخت اسکله، تأسیسات انرژی، اقامتگاه‌های گردشگری و زیرساخت‌های تجاری، صرفاً توسعه اقتصادی نیست؛ بلکه نشانه حضور فعال و باثبات ایران در نقطه‌ای است که همواره چشم طمع دیگران را به خود جلب کرده است.

کما این که برای اروپا نیز اهمیت این موضوع در حفظ توازن قوا در خلیج فارس و اطمینان از استمرار جریان انرژی نهفته است. اتحادیه اروپا، با تکرار مواضع تبلیغاتی در حمایت از امارات، در واقع می‌کوشد روابط اقتصادی و تسلیحاتی خود با شیخ‌نشین‌های عربی را تحکیم کند.



اما واقعیت میدانی تغییرناپذیر است: ایران، طی بیش از پنج دهه گذشته، به‌صورت مؤثر، دائمی و قانونی بر جزایر سه‌گانه اعمال حاکمیت کرده، پس بیانیه اخیر اتحادیه اروپا فاقد هرگونه ارزش حقوقی و اجرایی بوده و صرفاً مصرف تبلیغاتی و نمایشی دارد؛ اقدامی برای جلب رضایت سیاسی کشور‌های عربی منطقه، نه تصمیمی مبتنی بر واقعیت‌های تاریخی و حقوقی.

اما در این میان باید خط‌های ناخوانده این بیانیه مشترک را نیز بازخوانی کرد. بیانیه اخیر شورای همکاری خلیج فارس و اتحادیه اروپا، یک بار دیگر به ایران یادآوری می‌کند که جزایر سه‌گانه ایرانی، صرفاً نقطه‌ای روی نقشه نیستند؛ آنها گره‌گاه انرژی، اقتصاد و امنیت ایران در خلیج فارس محسوب می‌شوند. اکنون و در جهان امروز با گره خوردن سیاست و امنیت به رئال پولتیک، اهمیت این جزایر نه فقط در نماد حاکمیت ملی آنان برای ایران، بلکه در جایگاه حیاتی آنها در مسیر انتقال انرژی جهان و ظرفیت‌های توسعه‌ای و اقتصادیشان نهفته است.

از همین روست که دفاع از این جزایر، دفاع از یکی از ارکان اصلی اقتصاد ملی کشور در هر دوره و هر شرایطی خواهد بود.

برای ایران، مسیر آینده باید ترکیبی از اقتدار حاکمیتی و ابتکار اقتصادی باشد. حضور فعال، سرمایه‌گذاری پایدار و تبدیل این جزایر به مراکز خدماتی و گردشگری می‌تواند پیام روشنی برای منطقه و جهان داشته باشد: ایران نه تنها صاحب مشروع این جزایر است، بلکه می‌خواهد آنها را به نماد توسعه، ثبات و همکاری در خلیج فارس تبدیل کند.

البته در کنار این عوامل مهم اقتصادی و امنیتی باید مدام و مدام تکرار نیز کرد که جزایر سه‌گانه، بخشی جدایی‌ناپذیر از خاک ایران هستند؛ این جزایر خط مرزی ایران در جنوب کشور و نمادی از تمامیت سرزمینی ایران در خلیج فارس محسوب می‌شوند. نشانه‌ای روشن از پیوستگی جغرافیا، تاریخ و هویت ایرانی دارند

 

گزارش خطا
نظرشما
پربازدیدها
آخرین اخبار