برخی گزارشهای خبری حکایت از تلاش جدید ایالات متحده به منظور دستیابی به یک توافق هستهای با ایران دارند. اگر این ادعا درست باشد، این تلاش در بحبوحه بیاعتمادی متقابل، مواضع تندروانه و بالاترین خطر تشدید درگیری نظامی از زمان فروپاشی برجام صورت میگیرد.
علیرغم آن که ایالات متحده بر کاهش سریع تنش و غنیسازی اورانیوم صفر متمرکز است و ایران به دنبال کاهش تحریمها و به رسمیت شناختن کامل حق خود برای غنیسازی اورانیوم است، هر دو طرف درگیر سیاستهای داخلی، بحرانهای منطقهای و میراث حملات نظامی هستند. محتملترین مسیر، بنبست طولانی یا تشدید حسابشده درگیری است، مگر آن که پیشنهادهای میانجی گرانه یا تغییر شرایط ژئوپولیتیکی، هر دو طرف را به پذیرش مصالحه ترغیب کند.
فروپاشی برجام یک محیط مذاکره پرتنش ایجاد کرده است. پس از تجدید تحریمهای غرب و حملات نظامی آمریکا و اسرائیل علیه تاسیسات هستهای ایران در ژوئن ۲۰۲۵، ایران با تعلیق همکاری کامل با آژانس بینالمللی انرژی اتمی، تسریع برنامه غنیسازی اورانیوم و محدود کردن نظارت بینالمللی از خود واکنش نشان داد. شورای امنیت سازمان ملل متحد اخیرا تحریمهایی را در چارچوب مکانیسم ماشه (اسنپ بک) که تحت برجام لغو شده بودند، دوباره اعمال کرد و باعث شد ایران اعلام کند که همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی دیگر یک گزینه نیست و تمایل خود را برای شرکت در مذاکرات مستقیم با اروپا و ایالات متحده کاهش دهد.
نگرانیها در مورد غنیسازی اورانیوم ۶۰ درصدی ایران (که به طرز خطرناکی به درجه تسلیحاتی نزدیک است) و پایان بازرسیهای بینالمللی، ایالات متحده را بر آن داشت تا با ارائه پیشنهادی متمرکز بر موارد ذیل به مذاکرات بازگردد:
برچیدن کامل زیرساختهای غنیسازی اورانیوم با غلظت بالای ایران و افشا یا نابودی ذخایر اورانیوم غنیشده.
محدودیتهای دائمی در سطوح غنیسازی، با تایید کامل آژانس بینالمللی انرژی اتمی و بازرسیهای سرزده از جمله در تاسیسات اعلام نشده.
کاهش تحریمها و عادیسازی تدریجی روابط در ازای پایبندی ایران و تضمین عدم تلاش برای حمایت از نیروهای نیابتی یا توسعه برنامه موشکی.
تصویب هرگونه توافق توسط کنگره برای محافظت از توافق در برابر خروج یکجانبه ایالات متحده ضروری است. این موضوع یک خواسته کلیدی ایران پس از خروج ترامپ از برجام بوده است.
سیاست ترامپ رییس جمهور آمریکا توسط دو عامل شکل میگیرد: نشان دادن سرسختی به مخاطبان داخلی و اسرائیلی با اصرار بر "غنیسازی اورانیوم صفر" از سوی ایران و تلاش برای دستیابی به یک دستاورد برجسته از طریق یک توافق هستهای جامع و قابل اجرا به منظور جلوگیری از جنگ منطقهای دیگر یا مسابقه تسلیحات هستهای.
در مورد ایران، آن کشور تحت فشار اقتصادی و سیاسی شدید وارد مذاکرات میشود: قطعی برق داخلی، کاهش ارزش پول ملی و انزوای بینالمللی.
با این وجود، موضع آن کشور با موارد ذیل مشخص میشود:
تاکید بر حق غنی سازی اورانیوم: خودداری مطلق از پایان دادن کامل به غنیسازی اورانیوم بر اساس غرور ملی در چارچوب منع گسترش تسلیحات کشتار جمعی (ان پی تی) و عدم اعتماد پس از خیانتهای قبلی ایالات متحده.
درخواست لغو فوری و کامل تحریمها: این خواسته به عنوان پیششرط هرگونه عقبنشینی بیشتر از برنامه هستهای یا تحویل اورانیوم غنیشده با غنای بالا به طرف ثالث مطرح شده است.
تمایل به حفظ یک برنامه هستهای غیرنظامی به عنوان عاملی ضروری برای توسعه ملی و نیازهای انرژی: این استدلالی است که برای توجیه مقیاس غنیسازی اورانیوم و استقرار سانتریفیوژهای پیشرفته از سوی ایران مطرح شده است.
تعامل مجدد مشروط با بازرسان: ایران تمایل خود را برای بازگرداندن دسترسی آژانس بینالمللی انرژی اتمی در صورت انعطافپذیری کشورهای غربی و به رسمیت شناختن حق آن کشور برای دنبال کردن فعالیتهای هستهای صلحآمیز نشان میدهد.
موضع دفاعی و نشانه بازدارندگی: تنشهای مداوم با اسرائیل و خاطرات حملات نظامی اخیر اسرائیل علیه ایران، خلع سلاح کامل هستهای یا تسلیم از سوی تهران را بسیار بعید میکند، زیرا رهبر انقلاب و نهادهای نظامی ایران در مقابل زیاده خواهیهای آمریکا و غرب مقاومت میکنند.
ایران اعلام کرده که در برابر تحریمها تسلیم نخواهد شد، اما از گزینههای تشدیدکنندهتر، مانند خروج از ان پی تی نیز اجتناب ورزیده و آن چه را که "صبر استراتژیک" مینامد یعنی روابط نزدیکتر با چین و روسیه و تعامل گزینشی با میانجی گران غربی را ترجیح داده است.
بیشتر بخوانید: ۴ سناریوی احتمالی درباره پرونده هستهای ایران؛ توافق یا تشدید تنشها؟/ بازگشت تحریمها چه تاثیری بر ایران خواهند داشت؟
بنابراین، موانع اساسی حداقل در پنج مورد باقی ماندهاند:
راستیآزمایی و نظارت: ایران بر حفظ قابلیتهای غنیسازی اورانیوم خود اصرار دارد. ایالات متحده از ترس قابلیت گریز هستهای، خواستار راستیآزمایی دقیق و سرزده (از جمله در تاسیسات اعلام نشده) ایران است.
دفع ذخایر: ایالات متحده میخواهد ذخایر اورانیوم غنیشده ایران را به جایی دیگر منتقل کرده یا نابود کند. ایران با استناد به حاکمیت ملی از پذیرش این خواسته خودداری میورزد.
توالی امتیازات: ایران خواستار لغو اولیه تحریمها است، در حالی که ایالات متحده و شرکایش پیش از هرگونه اعطای مزایای اقتصادی اساسی، خواستار رعایت قابل تایید تعهدات از سوی ایران هستند.
نقش گروههای نیابتی و برنامههای موشکی: ایالات متحده به دنبال گنجاندن برنامه موشکی ایران و گروههای نیابتی تحت حمایت آن کشور در منطقه در توافق است. با این وجود، ایران با توجه به این مسائل امنیتی جداگانه این امر را رد میکند.
ضمانتهای بینالمللی: هر دو طرف به تعهدات بلندمدت یکدیگر اعتماد ندارند. ایران به دنبال تضمینهای کنگره آمریکا (برای جلوگیری از خروج مجدد ایالات متحده از برجام) است. با این وجود، دیپلماتهای آمریکایی به دلیل قطببندیهای سیاسی داخلی در آمریکا تحقق آن خواسته را دشوار میدانند.
بنابراین، با توجه به شرایط و موانع موجود میتوان چهار سناریوی احتمالی را برای ماههای آینده پیش بینی کرد:
سناریو اول؛ بنبست طولانی (تشدید وضعیت حسابشده): ارزیابیهای منابع دیپلماتیک و اطلاعاتی نشان میدهند که توافق در کوتاهمدت بعید به نظر میرسد. تحریمهای اعمال شده تحت مکانیسم ماشه سخت گیرانهتر خواهند شد، اما ایران کاملا تسلیم نخواهد شد. آن کشور به غنیسازی پایینتر از سطح مورد نیاز برای ساخت سلاح هستهای ادامه خواهد داد و از برنامه هستهای خود به عنوان اهرم فشاری بر غرب استفاده خواهد کرد، در حالی که از طریق نزدیکی بیشتر با روسیه و چین به دنبال کسب معافیت و گریز از تحریمها خواهد بود. این رویارویی به دلیل درگیریهای منطقهای سطح پایین و حملات دورهای ایالات متحده و اسرائیل یا تلاشهای خرابکارانه ادامه خواهد یافت.
سناریو دوم؛ تشدید چشمگیر تنش به سمت درگیری: سازمانهای اطلاعاتی اسرائیل و ایالات متحده کماکان تردید دارند که غنیسازی اورانیوم ایران واقعا برای اهداف غیرنظامی باشد. اگر ایران به طور علنی از محدودیتهای غنی سازی اورانیوم برای مصارف نظامی (بیش از ۹۰ درصد) فراتر رود، یا اگر دور دیگری از حملات نظامی منجر به نشت مواد هستهای یا تلفات شود، ممکن است یک جنگ منطقهای آغاز شود. زرادخانه موشکی و تسلیحاتی ایران میتواند در اقدامی تلافیجویانه راهاندازی شود و نیروهای آمریکایی و متحدان آن کشور در منطقه را تهدید کند.
سناریوی سوم؛ یک "توافق کوچک و جزئی: اگر یک یا هر دو طرف نیاز به خنثی کردن تهدید فوری داشته باشند، هنوز هم میتوان به یک توافق جزئی دست یافت. ایران میتواند در ازای لغو موقت یا محدود تحریمها، حمایت بشردوستانه یا تضمینهای امنیتی، پیشنهاد کاهش یا صادرات تقریبا ۶۰ درصد از مواد غنیشده خود را بدهد. این پیشنهاد مطمئنا یک راه حل موقت خواهد بود: خرید زمان بدون پایان دادن اساسی به بنبست. در این سناریو نظارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی ممکن است در ازای توقف غنیسازی اورانیوم در سطوح فعلی از سر گرفته شود.
سناریوی چهارم؛ یک توافق جامع و دائمی (احتمال کم): یک توافق جامع نیاز به یک پیشرفت سیاسی بیسابقه دارد تا ایران محدودیتهای سخت گیرانه را با دریافت تضمینهایی در مورد توسعه اقتصادی خود، حمایت کنگره ایالات متحده و رفع تحریمها بپذیرد. با توجه به فضای منطقهای و سابقه خیانت از سوی آمریکا، بعید به نظر میرسد که این اتفاق در سال آینده رخ دهد، اما اگر تحولات منطقهای یا داخلی محاسبات را تغییر دهند، نمیتوان تحقق این سناریو را رد کرد.
در نهایت، نه واشنگتن و نه تهران نمیتوانند هزینه کامل تسلیم کامل یا درگیری آشکار را بپردازند. بنابراین، هر دو کشور احتمالا به تاکتیکهای فشار تدریجی، همراه با تعامل تاکتیکی گزینشی متوسل خواهند شد. چشمانداز یک توافق هستهای جدید و پایدار بین ایالات متحده و ایران در کوتاهمدت به استثنای یک شوک خارجی یا پیشرفت میانجی گری کشورهای ثالث کماکان ضعیف به نظر میرسد. با این وجود، خطر تشدید تنش از هر زمان دیگری از زمان امضای اولیه برجام بیشتر است و این موضوع را به یک نگرانی جهانی تبدیل میکند.