به گزارش آرانیوز، کتاب «عملیات عطش؛ روایت مستند نبرد گردان عمار در تنگه ابوقریب» نوشته جواد کلاته، آذرماه امسال توسط نشر ۲۷ بعثت منتشر و راهی بازار نشر شد. این کتاب حول محور ماجرای مقاومت دو گروهان از گردان عمارِ لشکر ۲۷ محمدرسول الله (ص) را در روز ۲۰ تیر سال ۱۳۶۷ شامل میشود که مخاطبان، پیش تر با فیلم سینمایی «تنگه ابوقریب» با آن آشنا شدهاند. تفاوتهای بی شمار فیلم مورد اشاره و واقعیتی که در عملیات تنگه ابوقریب یا به قول نویسنده کتاب، عملیات عطش جریان داشته، یکی از انگیزههای مهم تولید این کتاب مستند بوده است.
یکی از موضوعات مهم در آن برهه، عقب نشینی برخی از نیروهای ارتش و چالش نیروهای بسیجی با ارتشیان است که مطلبِ غیرواقع و نادرستی نیست. اما طرح آن باید منصفانه باشد چون در عین فرار و عقب نشینی برخی از نیروهای ارتش، نیروهای ارتشی دیگری هم بودند که تا پای جان ایستادگی کرده و شهید یا مجروح شدند. به هر حال، در ابتدای ماجراهای تنگه ابوقریب، پادگان لشکر ۲۱ حمزه که آخرین سد محکم دفاعی پیش از اندیمشک و دزفول بود، سقوط کرد و تعدادی از نیروها و افسرانش عقب نشینی کردند.
نکته دیگری هم که نباید از نظر دور داشت، حال و هوا و شرایطی است که حادثه مقاومت و ایثار گردان عمار در آن رخ داده است؛ روزهای که بحث پذیرش قطعنامه ۵۹۸ سازمان ملل برای پایان جنگ ایران و عراق داغ بود و رزمندگان حاضر در خطوط نبرد، برخی از سیاستمداران مرکزنشین را مسئول وضعیت مورد اشاره میدانستند؛ اینکه جنگ درست اداره نمیشود و حداقل باید مثل صدام همه دولت و وزرا را برای اداره جنگ بسیج کرد. در همین زمینه، فرازهای ابتدایی کتاب «عملیات عطش» به بحثها و گفتگوهای محمدرضا یزدی فرمانده گردان عمار با غلامرضا صالحی معاون لشکر ۲۷ اختصاص دارد که در آنها، یزدی معتقد میخواهد در جلسه با آیت الله هاشمی رفسنجانی جانشین وقت فرماندهی کل قوا، صحبتهای انتقادی خود را درباره مدیریت جنگ مطرح کند اما صالحی معتقد است جلسه پیش رو، جای طرح این مسائل نیست. یزدی معتقد است دولتیها هم باید مثل مسئولان عراقی درگیر جنگ شوند چون به باور او، وزارت خانههای کشور درگیر جنگ نیستند و با تشکیل معاونتهای پشتیبانی در هر وزارت خانه که فایدهای ندارند، نمیشود چنین جنگ عظیمی را اداره کرد.
حمله غافلگیرکننده عراق در چنین شرایطی که تردید به ادامه جنگ در کشور وجود داشت، حمله کرد و با چند لشکر زرهی پیش آمد تا در پایان جنگ دست بالا و برگ برندهای داشته باشد. در نتیجه دو گروهان از گردان عمار خود را به نیروهای دشمن رسانده و سعی کردند مسیرشان را سد کنند. آنچه در واقعیت رخ داد، این بود که دو گروهان گردان عمار در این عملیات، به طور تقریباً کامل منهدم و نفراتشان نیز شهید و زخمی شدند. اما مقاومت شأن موجب تردید عراق برای ادامه شد و در نهایت، از موضع خود عقب نشسته و به سمت مرزهای بین المللی ایران و عراق رفتند. این حماسه توسط نیروهای گردان عمارِ لشکر ۲۷ در واپسین روزهای دفاع مقدس شکل گرفت؛ گردانی که نیروهای نخبه و تحصیل کردهای را در خود جا داده بود؛ مانند
علی یزدی برادر محمدرضا یزدی که در وزارت خارجه مشغول بود و زمان عملیاتها به عنوان بسیجی به گردان عمار میآمد و در مقام پیک گردان انجام وظیفه میکرد؛ و یا اصغر کلانتری که درجهدار نیروی هوایی و تکنیسین هواپیما بوده و پس از ۲۴ ساعت حضور در سر کار وقتی ۷۲ ساعت را در اختیار خود بوده و گردان عمار عملیات داشته، با گرفتن مرخصی به منطقه میرفته است. رزمنده دیگر این گردان که وضعیتی مشابه داشته، ناصر سعیدی در گروهان رجایی است که نیروی بسیجی نبوده بلکه از اعضای سپاه پاسداران بوده و در مواقع عملیات، بینام و نشان به گردان عمار میآمده است. رزمنده دیگر هم قاسم هونجانی تیربارچی گروهان رجایی است که در واقع سرباز سازمان صنایع دفاع بوده است.
نشست نقد و بررسی «عملیات عطش» به تازگی در خبرگزاری مهر برگزار شد اما ساختار کتاب و همین طور وقایع تاریخی که کتاب درباره آن هاست، مورد بررسی قرار گرفتند. اما پیش از انتشار گزارش میزگرد نقد و بررسی این اثر، بد نیست نگاهی اجمالی به آن و اتفاقات رخ داده در تنگه ابوقریب داشته باشیم.
* شرایط و حال و روز جبهه پیش از واقعه ابوقریب
واقعه نبرد در تنگه ابوقریب زمانی رخ داد که به مدت حدود دو سال، توان نظامی ایران کاهش پیدا کرده بود و نیروهای داوطلب کمتری به جبهه میرفتند. در کنار نبود نیرو و امکانات کافی، در جبهه خوزستان کار زیادی از پیش برده نشده و در مرکز نیز، بحث و جدل سیاستمداران گرم و مساله پذیرش یا عدم پذیرش قطعنامه آتش بس، مطرح بود.